چند همسری
چندهمسری
چندهمسری وضعیتی است که در آن زن یا مرد بیش از یک همسر دارند.
در بسیاری از جوامع اروپایی، زندگی زناشویی فقط به صورت تکهمسری است و مرد یا زن بهطور قانونی نمیتوانند در یک زمان با بیش از یک نفر ازدواج کنند. اما چندهمسری هنوز جایگاه خود را در بسیاری از جوامع و فرهنگها حفظ کرده است.

چندزنی حالتی است که در آن مرد در یک زمان با چند زن ازدواج کند. چندشوهری حالتی است که زن به طور همزمان دو شوهر یا بیشتر داشته باشد. چندهمسری در مسیحیت ممنوع است؛ در حالی که در هندوگرایی، یهودیت و اسلام، چندزنی با شرایط خاص جایز شمرده میشود.
نظرات مخالفان چندهمسری
افراد مخالف با چند همسری عقیده دارند که تنها می توانند با یک نفر رابطه ی عاطفی و زناشویی داشته باشند . شوهر آن ها متعلق به آن هاست مگر آنکه طلاق جاری شود . مرد نمی تواند اعتدال بیبن چند همسر را رعایت کند .
نظرات موافقان چند همسری
افراد موافق چند همسری عقیده دارند که اگر مردی از لحاظ مالی متمکن باشد ، می تواند در صورت اجازه همسر اول ، همسری دیگر برگزیند . دلایل آن ها می تواند به تامین مالی زنان فقیر ، اجتناب از رابطه ی عاطفی خارج از محیط زناشویی و غیره می باشد . همچنین موافقان چند همسری این عقیده را دارند که دارا بودن 2 همسر یا بیشتر ، به مراتب بهتر از داشتن یک همسر و روابط پنهان با زنان دیگر و یا به عبارت داشتن دوست دختر می باشد .
وضعیت حقوقی
آمریکا
چندهمسری در ایالات متحده آمریکا غیرقانونی است.
خاورمیانه
«چندهمسری» در اسرائیل غیرقانونی است. در قوانین ایران «چندزنی» برای ۴ همسر همزمان دائم و بینهایت همسر موقت به رسمیت شناخته شده اما چندشوهری ممنوع است.
چندزنی
«هوو» تغییر مسیری به این صفحه است. برای کاربردهای دیگر هوو (ابهامزدایی) را ببینید.
چندزنی نوعی از ازدواج چندهمسری است که در آن یک مرد در یکزمان با بیش از یک زن ازدواج کرده باشد.
رواج و ممنوعیت
چندزنی در دوران قدیم در سرزمینهای فلسطین، چین، ایران، هند، اندونزی، مالزی، هند، یونان، آفریقا و آمریکا رواج داشته است. چندزنی همچنین در پادشاهی مغول و در خلافت اسلامی رایج بوده است.
چندزنی در یهودیت، هندوگرایی، اسلام و بوداگرایی جایز شمرده شده است؛ در حالی که در مسیحیت و بهاییت ممنوع است.
امروزه، چندزنی در بسیاری از کشورهای جهان از جمله چین، تایوان، روسیه، انگلستان، آمریکا، ترکیه و تونس ممنوع است.
هوو
هوو به زنی اشاره دارد که همسرش با زن یا زنان دیگری نیز ازدواج کردهاست. چنین اصطلاحی در وضعیت چندزنی به کار میرود. دو زن که در نکاح یک مرد میباشند، هریک دیگری را هوو خوانند. این کلمه همچنین با گسترش معنایی، برای اشاره به «رقیب» نیز به کار میرود.
چندشوهری
چندشوهری حالتی از چندهمسری است که در آن، زن به طور همزمان بیش از یک شوهر داشته باشد.
چندشوهری بسیار کمتر از چندزنی معمول است. در گذشته، در نپال، مغولستان و نیز در عربستان پیش از اسلام؛ چندشوهری وجود داشته است. در چندشوهری پدر خونی فرزند مشخص نمیشدهاست. چندشوهری، امروزه در بین توداهای جنوب هند و تبت وجود دارد.
چندشوهری در اسلام، یهودیت، مسیحیت، هندوگرایی، بوداگرایی، آیین زرتشت، و دین بهایی جایز دانسته نمیشود.
جامعههای نمونه
در تبت، چند شوهری پذیرفته است. برادر ها با یک زن ازدواج می کنند و فرزند حاصل از این ازدواج، زمین را به ارث می برد. لغت چند شوهری زمانی که این شوهر ها همه برادر باشند به چند شوهری برادرانه ( Fraternal Polyandry) تغییر نام می دهد. چند شوهری در تبت رواج پیدا کرد و بهترین مثال و رخدادی است که بصورت زنده در سنت چند شوهری اتفاق می افتد.
شواهدی مبنی بر منع چند شوهری در Lagash و شهر سومریان در ۲۳۰۰ سال قبل از میلاد مسیح وجود دارد. در متون حماسی هندی، Mahabharata (مهاباراتا سرودهای حماسی از سده پنجم یا ششم پیش از میلاد به زبان سانسکریت است. مهاباراتا با بیش از یکصدهزار بیت بلندترین سروده جهان است. کار نوشتن آن تا سده سوم یا چهارم میلادی ادامه یافتهاست.) دیده می شود. برخی از تاریخدانان موضوع این سرودهها را الهامگرفته از نبرد میان مردمان آریایی و دراویدی در هزاره دوم پیش از میلاد میدانند. مهاباراتا در قدیم با نام رزمنامه به توصیف زنی به نام دراوپادی Draupadi می پردازد که با ۵ برادر ازدواج کرده است.
مثل سنت بقیه فرهنگ ها، چند شوهری در تبت سازگار با چالش های جغرافیایی منطقه است. در کشوری با زمین های زراعی بسیار محدود، روش چند شوهری از تعداد به ارث برندگان زمین می کاهد. زنان به دلیل محدودیت زمین، فرزندان کمتری می آورند. همچنین در این روش زمین در همان خانواده باقی می ماند.
ازدواج چندین برادر با یک زن، باعث می شود تا برادر ها همه با هم بر سر یک زمین کار کنند و پسر های بیشتری برای کار کردن روی زمین به دنیا بیاورند. این عمل باعث می شود که بطور مثال اگر مردی از خانواده نیاز داشت که به مسافرت برود- به هدف تجارت- شوهر دیگر با خانواده می ماند و از آنها و زمین مواظبت می کند. چند شوهری هم اکنون در تبت خلاف قانون است، اگر چه هنوز هم گاهی اوقات این کار انجام می شود.
تکهمسری
تک کامی تکهمسری یا تک زامی یکی از گرایشهای جفتگیرانه در انسان و دیگر جانوران است و در تقابل با چندهمسری قرار میگیرد.
تعریف دقیق
اصطلاح تکهمسری خود تفسیربردار است. برای نمونه توان پرسیدن که آیا شخص با داشتن زنان صیغهای (متعه) همچنان تکهمسر محسوب میشود یا نه. یکی از تعریفهای تکهمسری که تا حد زیادی نزد اهل فن مقبول است، چنین است: «تکهمسری وابستگی و رابطهٔ جفتگیرانهٔ اساساً اختصاصی و طولانیمدت میان یک نر و یک مادهاست.» در کل، نه تکهمسری و نه چندهمسری هیچیک اشاره به یکی رابطهٔ ایستا و فرهنگانه ناوردا نمیدارند. مثلاً اندر جامعهای که چندهمسری را تابو میدانند، یکی رفتار دیده توان شدن که آن را «تکهمسری زنجیرهای» خوانند. در تکهمسری زنجیرهای، شخص (معمولاً مذکر)، اندر زمان تنها یک جفت/همسر میدارد، لیک معمولاً پس از جندی جفت/همسر را وانهاده اندر پی همسری بهتر/جوانتر میرود. به علاوه، افتد که جفتهای تکهمسری، با یکدگر غدر کنند. خیانت به همسر فرایندیاست که حتی در مرغان هم دیده میشود. نیز از همین روست که قید «اساساً» پیش از صفت «اختصاصی» در تعریف تکهمسری آمدهاست.
همیدون در جامعهای چندزنی همهٔ مردان چندین زن نمیدارند، اصلاً از دیدی آماری چنین امری ناممکن است چرا که بهتقریب در شرایط عادی، تعداد مردان و زنان مساویاست. پس اگر برخی مردان چندین زن بدارند برخی دیگر مردان بیهمسر میمانند.
تکهمسری در جامعههای انسانی
در جامعههای انسانی تکهمسری ممکن است تحمیلشدهٔ زیستبوم یا تحمیلشدهٔ اجتماع باشد. در تکهمسری تحمیلشدهٔ زیستبوم، اوضاع زیستمحیطی داشتن بیشتر از یک همسر را نامقدور میسازد. یعنی به علت سختی اوضاع کسی استطاعت داشتنِ بیشتر از یک همسر (با فرض اینکه همسر بیشتر نانخور است تا نانآور) نمیدارد. در تکهمسری تحمیلشده بر دست اجتماع، مجموعهٔ قانونها سنتها یا مذهب و به بیان کلیتر عوامل بازدارندهٔ فرهنگی-اجتماعی-مذهبی مانعی بر سر گرفتن چند همسر است.
مرد
مرد یک انسان مذکر است. اصطلاح مرد برای یک انسان مذکر بالغ استفاده میشود و زمانی که انسان مذکر بالغ نشده یا نوجوان است وی را در اصطلاح پسر یا آقاپسر خطاب میکنند.
بیولوژی و جنس
نشانههای بلوغ جنسی در پسرها، عبارتند از:
رشد بیضه، ترشح هورمونهای جنسی و افزایش تولید اسپرم
رشد آلت تناسلی
رویش موی صورت (ریش و سبیل)
رویش موی زهار در پائین شکم و کنار اندامهای جنسی
رویش مو در زیر بغل و سایر بخشهای بدن
تغییر در صدا و بم شدن آن
رشد فیزیکی بدن و تغییرات جسمانی دیگر
ویژگیهای فیزیکی
مردان به صورت ژنتیکی و در گوناگونیهای آماری، نسبت به زنان از بدنی عضلانی و قویتر برخوردار هستند. تفاوتهای کلی فیزیکی مردان شامل داشتن قدی بلندتر، تراکم استخوانی بیشتر و بدنی عضلانیتر است.
سیستم تناسلی
به آلت تناسلی مردانه کیر (نری یا ذَکَر) گفته میشود. در زیر آلت تناسلی مردانه بیضه (خایه یا تخم) قرار دارد. در آلت تناسلی مردانه اغلب نواحی حساسی وجود دارند که تحریک آنها باعث تحریک فرد میگردد. در اوج لذت جنسی ارگاسم از آلت تناسلی مرد منی و یا اسپرم خارج میشود که در صورت ریخته شدن آن در فرج زن و عدم جلوگیری میتواند باعث حاملگی در زن بشود. از آلت تناسلی به جز تماس جنسی، برای دفع ادرار نیز استفاده میشود.
خصوصیات کروموزمی
از خصوصیات کروموزومهای انسانهای عادی، دارا بودن ۲۲ جفت کروموزوم غیر جنسی و ۱ جفت کروموزوم جنسی میباشد. کروموزومهای جنسی مردان طبیعی از یک کروموزوم X و یک کروموزوم Y و با این دو کروموزوم تعداد کروموزومها به ۴۶ عدد میرسد.
بیماریها
به طور کلی بیماریهای مردان از زنان بیشتر است. در مقایسه با زنان، مردان بیماری مخصوص مردانه بیشتری دارند، برای مثال سرطان پروستات یک نوع از سرطان است که فقط مردان به آن مبتلا میشوند و عمدتاً عمر کمتری نسبت به زنان را دارا میباشند.
مشخصات جنسی
هورمون جنسی
هورمونی که عامل رویش و رشد موها میباشد تستوسترون نامیده میشود. این هورمون در بدن هر دو جنس وجود دارد ولی به دلیل نسبت حدوداً ۵۰:۱ آن در مردان، هورمون مردانه نام گرفتهاست.
در فرهنگ
در بسیاری از فرهنگ ها، مرد وظیفه اصلی را در تامین درآمد یک خانواده دارد و در جوامع سنتی به عنوان رییس و تصمیم گیرنده اصلی در خانواده به حساب می آید. در اکثرفرهنگ های سنتی و نیمه سنتی، مرد وظیفه رهبری و مدیریت را در خانواده داراست.
واژه مردانگی در ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی ، همسنگِ جوانمردی و فتوت است و مصادیق دلاوری و شجاعت، عدالتورزی ، حقطلبی ، ظلمستیزی و حمایت از ستمدیدگان و ضعیفان را نیز با خود دارد.
زن
به انسان ماده یا مؤنث زن گفته میشود. واژهٔ دختر معمولاً برای افراد جوان یا نابالغ به کار برده میشود و در مقابل آن، واژه زن یا خانم (عنوان محترمانه تر) برای افراد بالغ استفاده میشود. البته واژهٔ زن یک عبارت عمومی برای اشاره به انسان مؤنث است مانند «حقوق زنان».
به طور معمول یک زن بالغ، توانایی بارداری و زادن دارد. زن جوان ازدواج نکرده را دوشیزه و زن ازدواج کرده را زن متأهل یا بانو خطاب میکنند. به زنی که دارای فرزند شدهاست، مادر گفته میشود.
ریشهشناسی
واژهٔ زن در زبان پهلوی ژن، در اوستا و هندی باستان جنی و در انگلیسی باستان wifman به معنی «انسان مونث» بودهاست (در برابر werman به معنی انسان مذکر) در آن دوران Man و mann معنی خنثی داشت و فقط نوع انسان را خطاب قرار میداد.
نمادی که برای سیارهٔ ناهید (ونوس در نام غربی) در نظر گرفته شده همان نماد جنسیت زن است و آن نیز شکلی نمادین از آینهٔ در دست ونوس خدای روم باستان است. این نماد از یک دایره و یک بعلاوهٔ (صلیب) کوچک در زیر آن ساخته شدهاست. در یونیکد هم این نماد پذیرفته شدهاست. همچنین نماد ونوس نماد زنانگی و رفتار زنانه نیز است. در شیمی دوران باستان عنصر مس نیز همین نماد را داشت. در آن زمان دایرهٔ بالای نماد نماد روح و بعلاوهٔ زیر آن نماد ماده در فیزیک بود.
واژه «بانو»، در کتیبههای ساسانی و ادبیات زردشتی فارسی میانه، در لقب بعضی از ایزد زنان هند و ایرانی و همراه نام همسران شاهان، امیران و بزرگان دربار دیده میشود. در ادبیات فارسی، بویژه در منظومههایی مانند شاهنامه، ویس و رامین و خسرو و شیرین، به معنی زن بزرگ و ملکه کاربرد فراوان دارد. قدیمی ترین کاربرد این عنوان در یکی از الواح تخت جمشید به خط عیلامی بصورت ba-nu-ka (احتمالاً با تلفظ بانوکا در لوحه شماره ۱۷۰۸) است که ظاهراً عنوان ملکه آتوسا (Hutaosa، هوتس) دختر کورش، همسر داریوش و مادر خشایارشا بوده است. در فارسی میانه و پارتی بصورت «بانوگ» دیده میشود. چندین بار در "کتیبه شاپور اول در کعبه زردشت"، در عنوان زنان دربار و به عنوان لقب ناهید، ایزدبانوی نگهبان آب، آمده است.
آغاز بزرگسالی
زنانگی (به انگلیسی: Womanhood) دورهای است که یک دختر (انسان مونث) دوران کودکی و نوجوانی را پشت سر میگذارد معمولاً دختری که پا به ۱۸ سالگی میگذارد جوان دانسته میشود. بلوغ جنسی معمولاً از سن ۱۰ سالگی آغاز میشود و در ادامهٔ آن در ۱۲، ۱۳ سالگی نخستین عادت ماهانه روی میدهد. در برخی شاخههای مسیحیت و در دینهای اسلام و یهود برای دختران جشن تکلیف میگیرند. این آیین در یهودیت، بر میتسوا و بت میتسوا نام دارد. حتی اگر قرار نباشد این آیین به طور ویژه برگزار شود ممکن است جشن تولد یک سال میان ۱۲ تا ۲۱ سالگی را با لباسهای ویژه به صورت ویژه جشن بگیرند. مانند کویینسس در آمریکای لاتین.
جایگاه اجتماعی زنان
در ایران
آیین زرتشتی، آشکارا برابری میان زن و مرد را اعلام کردهاست. منابع بسیار کم و محدودی دربارهٔ وضعیت زنان در دوران باستان بجای ماندهاست اما آنچه از گل نوشتههای تخت جمشید بدست آمده نشان میدهد که زنان مانند مردان در اجتماع حضور داشتهاند، کار میکردند و از دستمزد برابر با مردان برخوردار بودهاند. در دوران حکومت ساسانیان، دو پادشاه زن، فرمانروایی کردهاند.
در یونان باستان
در آن دوران زنان اجازهٔ یادگیری هنرهای رزمی را نداشتند درنتیجه نمیتوانند در دفاع از شهر نقشی داشته باشند. همچنین دختران در نزد مردم نسبت به پسران بسیار غیرمفید دانسته میشدند برای همین بیشتر دیده میشد که خانوادهها فرزندان دختر خود را بر سر راه بگذراند و آنها را در طبیعت رها کنند و یا حتی به عنوان برده بفروشند که البته این کار در مورد پسران بسیار کمتر دیده میشد. ژان استوبه (سدهٔ پنجم) در مجموعهٔ خود دربارهٔ یونان باستان گفتهاست که دستور کار جا افتاده در ذهن مردم چنین بود: «اگر پسردار شدیم، همیشه آن را بزرگ میکنیم و نگه میداریم، حتی اگر ندار (فقیر) باشیم، ولی دختر، آن را بر سر راه میگذاریم، حتی اگر دارا (ثروتمند) باشیم» اگر هم فرزند دختری نگه داشته میشد و بر سر راه گذاشته نمیشد، باز همچنان از بهداشت و توجه کمتری برخوردار بود.
حس بیزاری و نفرتی که در آن دوران نسبت به زنان وجود داشت باعث شده بود که آنها اجازهٔ ورود در کارهای فکری در جامعه را نداشته باشند. سمونید آمورگُس (Sémonide d'Amorgos) در جای دیگر در اشاره به آفرینش پاندورا به دستور زئوس میگوید: «این زئوس بود که بدترین چیز ممکن را آفرید: زنان!»
با وجود تمام این محدودیتها استثناهایی در پزشکی، فلسفه و ریاضیات (مکتب فیثاغورسی) وجود داشت. برای نمونه میتوان از تئانو فیلسوف و ریاضی دان یونانی پیرو مکتب فیثاغوری که در سدهٔ ششم پیش از میلاد زندگی میکرد، نام برد.
در میان اسپارتها شرایط جور دیگری بود، در این سرزمین اگر نگوییم زنان با مردان برابر بودند دست کم میتوان با اطمینان به نقشهای درخور توجه آنها در جامعه اشاره کرد. در آنجا زنان از آموزش بهره مند میشدند و میتوانستند موسیقی، رقص، آمادگی جسمانی، ورزشهای پا و مهارتهای نظامی مانند پرتاب نیزه، پرتاب دیسک و... را فرابگیرند. در آن سرزمین دیده شدن زنان سوار بر اسب و یا در حال یادگیری فنون نظامی بسیار معمول و پذیرفته شده بود (نگاه کنید به آموزشهای اسپارتیان).
اسپارتیان بر این باور بودند که تنها زنان محکم و نیرومند میتوانند فرزندانی نیرومند در آینده داشته باشند. این باور بدنهٔ جامعهٔ اسپارتیان بود.
در روم باستان
در آن دوران در روم باستان نقش زنان در جامعه با توجه و نسبت به مردان تعیین میشد و میتوان آنها را به سه دسته تقسیم کرد:
دختر جوان یا puella، virgo:
همسر یک مرد یا uxor، conjux:
مادر یک خانواده یا matrona, materfamilias:
چندهمسری وضعیتی است که در آن زن یا مرد بیش از یک همسر دارند.
در بسیاری از جوامع اروپایی، زندگی زناشویی فقط به صورت تکهمسری است و مرد یا زن بهطور قانونی نمیتوانند در یک زمان با بیش از یک نفر ازدواج کنند. اما چندهمسری هنوز جایگاه خود را در بسیاری از جوامع و فرهنگها حفظ کرده است.

چندزنی حالتی است که در آن مرد در یک زمان با چند زن ازدواج کند. چندشوهری حالتی است که زن به طور همزمان دو شوهر یا بیشتر داشته باشد. چندهمسری در مسیحیت ممنوع است؛ در حالی که در هندوگرایی، یهودیت و اسلام، چندزنی با شرایط خاص جایز شمرده میشود.
نظرات مخالفان چندهمسری
افراد مخالف با چند همسری عقیده دارند که تنها می توانند با یک نفر رابطه ی عاطفی و زناشویی داشته باشند . شوهر آن ها متعلق به آن هاست مگر آنکه طلاق جاری شود . مرد نمی تواند اعتدال بیبن چند همسر را رعایت کند .
نظرات موافقان چند همسری
افراد موافق چند همسری عقیده دارند که اگر مردی از لحاظ مالی متمکن باشد ، می تواند در صورت اجازه همسر اول ، همسری دیگر برگزیند . دلایل آن ها می تواند به تامین مالی زنان فقیر ، اجتناب از رابطه ی عاطفی خارج از محیط زناشویی و غیره می باشد . همچنین موافقان چند همسری این عقیده را دارند که دارا بودن 2 همسر یا بیشتر ، به مراتب بهتر از داشتن یک همسر و روابط پنهان با زنان دیگر و یا به عبارت داشتن دوست دختر می باشد .
وضعیت حقوقی
آمریکا
چندهمسری در ایالات متحده آمریکا غیرقانونی است.
خاورمیانه
«چندهمسری» در اسرائیل غیرقانونی است. در قوانین ایران «چندزنی» برای ۴ همسر همزمان دائم و بینهایت همسر موقت به رسمیت شناخته شده اما چندشوهری ممنوع است.
چندزنی
«هوو» تغییر مسیری به این صفحه است. برای کاربردهای دیگر هوو (ابهامزدایی) را ببینید.
چندزنی نوعی از ازدواج چندهمسری است که در آن یک مرد در یکزمان با بیش از یک زن ازدواج کرده باشد.
رواج و ممنوعیت
چندزنی در دوران قدیم در سرزمینهای فلسطین، چین، ایران، هند، اندونزی، مالزی، هند، یونان، آفریقا و آمریکا رواج داشته است. چندزنی همچنین در پادشاهی مغول و در خلافت اسلامی رایج بوده است.
چندزنی در یهودیت، هندوگرایی، اسلام و بوداگرایی جایز شمرده شده است؛ در حالی که در مسیحیت و بهاییت ممنوع است.
امروزه، چندزنی در بسیاری از کشورهای جهان از جمله چین، تایوان، روسیه، انگلستان، آمریکا، ترکیه و تونس ممنوع است.
هوو
هوو به زنی اشاره دارد که همسرش با زن یا زنان دیگری نیز ازدواج کردهاست. چنین اصطلاحی در وضعیت چندزنی به کار میرود. دو زن که در نکاح یک مرد میباشند، هریک دیگری را هوو خوانند. این کلمه همچنین با گسترش معنایی، برای اشاره به «رقیب» نیز به کار میرود.
چندشوهری
چندشوهری حالتی از چندهمسری است که در آن، زن به طور همزمان بیش از یک شوهر داشته باشد.
چندشوهری بسیار کمتر از چندزنی معمول است. در گذشته، در نپال، مغولستان و نیز در عربستان پیش از اسلام؛ چندشوهری وجود داشته است. در چندشوهری پدر خونی فرزند مشخص نمیشدهاست. چندشوهری، امروزه در بین توداهای جنوب هند و تبت وجود دارد.
چندشوهری در اسلام، یهودیت، مسیحیت، هندوگرایی، بوداگرایی، آیین زرتشت، و دین بهایی جایز دانسته نمیشود.
جامعههای نمونه
در تبت، چند شوهری پذیرفته است. برادر ها با یک زن ازدواج می کنند و فرزند حاصل از این ازدواج، زمین را به ارث می برد. لغت چند شوهری زمانی که این شوهر ها همه برادر باشند به چند شوهری برادرانه ( Fraternal Polyandry) تغییر نام می دهد. چند شوهری در تبت رواج پیدا کرد و بهترین مثال و رخدادی است که بصورت زنده در سنت چند شوهری اتفاق می افتد.
شواهدی مبنی بر منع چند شوهری در Lagash و شهر سومریان در ۲۳۰۰ سال قبل از میلاد مسیح وجود دارد. در متون حماسی هندی، Mahabharata (مهاباراتا سرودهای حماسی از سده پنجم یا ششم پیش از میلاد به زبان سانسکریت است. مهاباراتا با بیش از یکصدهزار بیت بلندترین سروده جهان است. کار نوشتن آن تا سده سوم یا چهارم میلادی ادامه یافتهاست.) دیده می شود. برخی از تاریخدانان موضوع این سرودهها را الهامگرفته از نبرد میان مردمان آریایی و دراویدی در هزاره دوم پیش از میلاد میدانند. مهاباراتا در قدیم با نام رزمنامه به توصیف زنی به نام دراوپادی Draupadi می پردازد که با ۵ برادر ازدواج کرده است.
مثل سنت بقیه فرهنگ ها، چند شوهری در تبت سازگار با چالش های جغرافیایی منطقه است. در کشوری با زمین های زراعی بسیار محدود، روش چند شوهری از تعداد به ارث برندگان زمین می کاهد. زنان به دلیل محدودیت زمین، فرزندان کمتری می آورند. همچنین در این روش زمین در همان خانواده باقی می ماند.
ازدواج چندین برادر با یک زن، باعث می شود تا برادر ها همه با هم بر سر یک زمین کار کنند و پسر های بیشتری برای کار کردن روی زمین به دنیا بیاورند. این عمل باعث می شود که بطور مثال اگر مردی از خانواده نیاز داشت که به مسافرت برود- به هدف تجارت- شوهر دیگر با خانواده می ماند و از آنها و زمین مواظبت می کند. چند شوهری هم اکنون در تبت خلاف قانون است، اگر چه هنوز هم گاهی اوقات این کار انجام می شود.
تکهمسری
تک کامی تکهمسری یا تک زامی یکی از گرایشهای جفتگیرانه در انسان و دیگر جانوران است و در تقابل با چندهمسری قرار میگیرد.
تعریف دقیق
اصطلاح تکهمسری خود تفسیربردار است. برای نمونه توان پرسیدن که آیا شخص با داشتن زنان صیغهای (متعه) همچنان تکهمسر محسوب میشود یا نه. یکی از تعریفهای تکهمسری که تا حد زیادی نزد اهل فن مقبول است، چنین است: «تکهمسری وابستگی و رابطهٔ جفتگیرانهٔ اساساً اختصاصی و طولانیمدت میان یک نر و یک مادهاست.» در کل، نه تکهمسری و نه چندهمسری هیچیک اشاره به یکی رابطهٔ ایستا و فرهنگانه ناوردا نمیدارند. مثلاً اندر جامعهای که چندهمسری را تابو میدانند، یکی رفتار دیده توان شدن که آن را «تکهمسری زنجیرهای» خوانند. در تکهمسری زنجیرهای، شخص (معمولاً مذکر)، اندر زمان تنها یک جفت/همسر میدارد، لیک معمولاً پس از جندی جفت/همسر را وانهاده اندر پی همسری بهتر/جوانتر میرود. به علاوه، افتد که جفتهای تکهمسری، با یکدگر غدر کنند. خیانت به همسر فرایندیاست که حتی در مرغان هم دیده میشود. نیز از همین روست که قید «اساساً» پیش از صفت «اختصاصی» در تعریف تکهمسری آمدهاست.
همیدون در جامعهای چندزنی همهٔ مردان چندین زن نمیدارند، اصلاً از دیدی آماری چنین امری ناممکن است چرا که بهتقریب در شرایط عادی، تعداد مردان و زنان مساویاست. پس اگر برخی مردان چندین زن بدارند برخی دیگر مردان بیهمسر میمانند.
تکهمسری در جامعههای انسانی
در جامعههای انسانی تکهمسری ممکن است تحمیلشدهٔ زیستبوم یا تحمیلشدهٔ اجتماع باشد. در تکهمسری تحمیلشدهٔ زیستبوم، اوضاع زیستمحیطی داشتن بیشتر از یک همسر را نامقدور میسازد. یعنی به علت سختی اوضاع کسی استطاعت داشتنِ بیشتر از یک همسر (با فرض اینکه همسر بیشتر نانخور است تا نانآور) نمیدارد. در تکهمسری تحمیلشده بر دست اجتماع، مجموعهٔ قانونها سنتها یا مذهب و به بیان کلیتر عوامل بازدارندهٔ فرهنگی-اجتماعی-مذهبی مانعی بر سر گرفتن چند همسر است.
مرد
مرد یک انسان مذکر است. اصطلاح مرد برای یک انسان مذکر بالغ استفاده میشود و زمانی که انسان مذکر بالغ نشده یا نوجوان است وی را در اصطلاح پسر یا آقاپسر خطاب میکنند.
بیولوژی و جنس
نشانههای بلوغ جنسی در پسرها، عبارتند از:
رشد بیضه، ترشح هورمونهای جنسی و افزایش تولید اسپرم
رشد آلت تناسلی
رویش موی صورت (ریش و سبیل)
رویش موی زهار در پائین شکم و کنار اندامهای جنسی
رویش مو در زیر بغل و سایر بخشهای بدن
تغییر در صدا و بم شدن آن
رشد فیزیکی بدن و تغییرات جسمانی دیگر
ویژگیهای فیزیکی
مردان به صورت ژنتیکی و در گوناگونیهای آماری، نسبت به زنان از بدنی عضلانی و قویتر برخوردار هستند. تفاوتهای کلی فیزیکی مردان شامل داشتن قدی بلندتر، تراکم استخوانی بیشتر و بدنی عضلانیتر است.
سیستم تناسلی
به آلت تناسلی مردانه کیر (نری یا ذَکَر) گفته میشود. در زیر آلت تناسلی مردانه بیضه (خایه یا تخم) قرار دارد. در آلت تناسلی مردانه اغلب نواحی حساسی وجود دارند که تحریک آنها باعث تحریک فرد میگردد. در اوج لذت جنسی ارگاسم از آلت تناسلی مرد منی و یا اسپرم خارج میشود که در صورت ریخته شدن آن در فرج زن و عدم جلوگیری میتواند باعث حاملگی در زن بشود. از آلت تناسلی به جز تماس جنسی، برای دفع ادرار نیز استفاده میشود.
خصوصیات کروموزمی
از خصوصیات کروموزومهای انسانهای عادی، دارا بودن ۲۲ جفت کروموزوم غیر جنسی و ۱ جفت کروموزوم جنسی میباشد. کروموزومهای جنسی مردان طبیعی از یک کروموزوم X و یک کروموزوم Y و با این دو کروموزوم تعداد کروموزومها به ۴۶ عدد میرسد.
بیماریها
به طور کلی بیماریهای مردان از زنان بیشتر است. در مقایسه با زنان، مردان بیماری مخصوص مردانه بیشتری دارند، برای مثال سرطان پروستات یک نوع از سرطان است که فقط مردان به آن مبتلا میشوند و عمدتاً عمر کمتری نسبت به زنان را دارا میباشند.
مشخصات جنسی
هورمون جنسی
هورمونی که عامل رویش و رشد موها میباشد تستوسترون نامیده میشود. این هورمون در بدن هر دو جنس وجود دارد ولی به دلیل نسبت حدوداً ۵۰:۱ آن در مردان، هورمون مردانه نام گرفتهاست.
در فرهنگ
در بسیاری از فرهنگ ها، مرد وظیفه اصلی را در تامین درآمد یک خانواده دارد و در جوامع سنتی به عنوان رییس و تصمیم گیرنده اصلی در خانواده به حساب می آید. در اکثرفرهنگ های سنتی و نیمه سنتی، مرد وظیفه رهبری و مدیریت را در خانواده داراست.
واژه مردانگی در ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی ، همسنگِ جوانمردی و فتوت است و مصادیق دلاوری و شجاعت، عدالتورزی ، حقطلبی ، ظلمستیزی و حمایت از ستمدیدگان و ضعیفان را نیز با خود دارد.
زن
به انسان ماده یا مؤنث زن گفته میشود. واژهٔ دختر معمولاً برای افراد جوان یا نابالغ به کار برده میشود و در مقابل آن، واژه زن یا خانم (عنوان محترمانه تر) برای افراد بالغ استفاده میشود. البته واژهٔ زن یک عبارت عمومی برای اشاره به انسان مؤنث است مانند «حقوق زنان».
به طور معمول یک زن بالغ، توانایی بارداری و زادن دارد. زن جوان ازدواج نکرده را دوشیزه و زن ازدواج کرده را زن متأهل یا بانو خطاب میکنند. به زنی که دارای فرزند شدهاست، مادر گفته میشود.
ریشهشناسی
واژهٔ زن در زبان پهلوی ژن، در اوستا و هندی باستان جنی و در انگلیسی باستان wifman به معنی «انسان مونث» بودهاست (در برابر werman به معنی انسان مذکر) در آن دوران Man و mann معنی خنثی داشت و فقط نوع انسان را خطاب قرار میداد.
نمادی که برای سیارهٔ ناهید (ونوس در نام غربی) در نظر گرفته شده همان نماد جنسیت زن است و آن نیز شکلی نمادین از آینهٔ در دست ونوس خدای روم باستان است. این نماد از یک دایره و یک بعلاوهٔ (صلیب) کوچک در زیر آن ساخته شدهاست. در یونیکد هم این نماد پذیرفته شدهاست. همچنین نماد ونوس نماد زنانگی و رفتار زنانه نیز است. در شیمی دوران باستان عنصر مس نیز همین نماد را داشت. در آن زمان دایرهٔ بالای نماد نماد روح و بعلاوهٔ زیر آن نماد ماده در فیزیک بود.
واژه «بانو»، در کتیبههای ساسانی و ادبیات زردشتی فارسی میانه، در لقب بعضی از ایزد زنان هند و ایرانی و همراه نام همسران شاهان، امیران و بزرگان دربار دیده میشود. در ادبیات فارسی، بویژه در منظومههایی مانند شاهنامه، ویس و رامین و خسرو و شیرین، به معنی زن بزرگ و ملکه کاربرد فراوان دارد. قدیمی ترین کاربرد این عنوان در یکی از الواح تخت جمشید به خط عیلامی بصورت ba-nu-ka (احتمالاً با تلفظ بانوکا در لوحه شماره ۱۷۰۸) است که ظاهراً عنوان ملکه آتوسا (Hutaosa، هوتس) دختر کورش، همسر داریوش و مادر خشایارشا بوده است. در فارسی میانه و پارتی بصورت «بانوگ» دیده میشود. چندین بار در "کتیبه شاپور اول در کعبه زردشت"، در عنوان زنان دربار و به عنوان لقب ناهید، ایزدبانوی نگهبان آب، آمده است.
آغاز بزرگسالی
زنانگی (به انگلیسی: Womanhood) دورهای است که یک دختر (انسان مونث) دوران کودکی و نوجوانی را پشت سر میگذارد معمولاً دختری که پا به ۱۸ سالگی میگذارد جوان دانسته میشود. بلوغ جنسی معمولاً از سن ۱۰ سالگی آغاز میشود و در ادامهٔ آن در ۱۲، ۱۳ سالگی نخستین عادت ماهانه روی میدهد. در برخی شاخههای مسیحیت و در دینهای اسلام و یهود برای دختران جشن تکلیف میگیرند. این آیین در یهودیت، بر میتسوا و بت میتسوا نام دارد. حتی اگر قرار نباشد این آیین به طور ویژه برگزار شود ممکن است جشن تولد یک سال میان ۱۲ تا ۲۱ سالگی را با لباسهای ویژه به صورت ویژه جشن بگیرند. مانند کویینسس در آمریکای لاتین.
جایگاه اجتماعی زنان
در ایران
آیین زرتشتی، آشکارا برابری میان زن و مرد را اعلام کردهاست. منابع بسیار کم و محدودی دربارهٔ وضعیت زنان در دوران باستان بجای ماندهاست اما آنچه از گل نوشتههای تخت جمشید بدست آمده نشان میدهد که زنان مانند مردان در اجتماع حضور داشتهاند، کار میکردند و از دستمزد برابر با مردان برخوردار بودهاند. در دوران حکومت ساسانیان، دو پادشاه زن، فرمانروایی کردهاند.
در یونان باستان
در آن دوران زنان اجازهٔ یادگیری هنرهای رزمی را نداشتند درنتیجه نمیتوانند در دفاع از شهر نقشی داشته باشند. همچنین دختران در نزد مردم نسبت به پسران بسیار غیرمفید دانسته میشدند برای همین بیشتر دیده میشد که خانوادهها فرزندان دختر خود را بر سر راه بگذراند و آنها را در طبیعت رها کنند و یا حتی به عنوان برده بفروشند که البته این کار در مورد پسران بسیار کمتر دیده میشد. ژان استوبه (سدهٔ پنجم) در مجموعهٔ خود دربارهٔ یونان باستان گفتهاست که دستور کار جا افتاده در ذهن مردم چنین بود: «اگر پسردار شدیم، همیشه آن را بزرگ میکنیم و نگه میداریم، حتی اگر ندار (فقیر) باشیم، ولی دختر، آن را بر سر راه میگذاریم، حتی اگر دارا (ثروتمند) باشیم» اگر هم فرزند دختری نگه داشته میشد و بر سر راه گذاشته نمیشد، باز همچنان از بهداشت و توجه کمتری برخوردار بود.
حس بیزاری و نفرتی که در آن دوران نسبت به زنان وجود داشت باعث شده بود که آنها اجازهٔ ورود در کارهای فکری در جامعه را نداشته باشند. سمونید آمورگُس (Sémonide d'Amorgos) در جای دیگر در اشاره به آفرینش پاندورا به دستور زئوس میگوید: «این زئوس بود که بدترین چیز ممکن را آفرید: زنان!»
با وجود تمام این محدودیتها استثناهایی در پزشکی، فلسفه و ریاضیات (مکتب فیثاغورسی) وجود داشت. برای نمونه میتوان از تئانو فیلسوف و ریاضی دان یونانی پیرو مکتب فیثاغوری که در سدهٔ ششم پیش از میلاد زندگی میکرد، نام برد.
در میان اسپارتها شرایط جور دیگری بود، در این سرزمین اگر نگوییم زنان با مردان برابر بودند دست کم میتوان با اطمینان به نقشهای درخور توجه آنها در جامعه اشاره کرد. در آنجا زنان از آموزش بهره مند میشدند و میتوانستند موسیقی، رقص، آمادگی جسمانی، ورزشهای پا و مهارتهای نظامی مانند پرتاب نیزه، پرتاب دیسک و... را فرابگیرند. در آن سرزمین دیده شدن زنان سوار بر اسب و یا در حال یادگیری فنون نظامی بسیار معمول و پذیرفته شده بود (نگاه کنید به آموزشهای اسپارتیان).
اسپارتیان بر این باور بودند که تنها زنان محکم و نیرومند میتوانند فرزندانی نیرومند در آینده داشته باشند. این باور بدنهٔ جامعهٔ اسپارتیان بود.
در روم باستان
در آن دوران در روم باستان نقش زنان در جامعه با توجه و نسبت به مردان تعیین میشد و میتوان آنها را به سه دسته تقسیم کرد:
دختر جوان یا puella، virgo:
همسر یک مرد یا uxor، conjux:
مادر یک خانواده یا matrona, materfamilias:
فرهنگ سومری برای مدتی بیش از ۱۵۰۰ سال یعنی از نیمه هزاره چهارم تا آغاز هزاره
دوم پیش از میلاد بر سرزمین«رافدین» سیطره داشت. در ازای این تاریخ، نویسندگان
سومری توانستند شمار بسیاری از متون را در مو ضوعات مختلف و در نسخههای متعدد
به نگارش در آورند. برخی از افسانههای رایج مانند داستان «دلاور ناکام
گیلگمشن» در نسخهای فراوان و روایتهای گوناگون به جا ماندهاست.
سومریان این گل نوشتهها را در معابد یا کاخهای سلطنتی یا مدارس حفظ میکردند در حقیقت سومریان نخستین کسانی بودند که این دستاوردها را به این هدف روشن یعنی حفظ آن برای نسلهای آینده ثبت کردند. به عبارت دیگر سومریا ن کسانی بودند که به کتاب نقشی اختصاص دادند که تا به امروز با آن در ارتباط است. بدین معنا که دستاوردهای فرهنگی و فناوری انسان را پاس دارد و پاسخگوی اهداف قانونی و آموزشی و دیگر نیازهای روزانه او باشد.

پس از سومریان، به تمدن بابلیان میرسیم. بابلیان نوشتن خط میخی و همه دانشهای ریاضی و ستارهشناسی و غیره را از سومریان آموختند. کتابخانههایی در معابد و قصرها وجود داشتند و یکی از مهمترین و بهترین نمونههای آنها کتابخانه «بورسیپا» بود که یکی از شاخصترین کتابخانههای عصر باستان بود. از مهمترین آثار باقیمانده از تمدن بابلیان میتوان «قانون حمورابی» را نام برد.
به دوران کهن و قرنها پیش از میلاد مسیح میرسد. نخستین سنگ بنای کتابخانه را سران و رمامداران کشورها نه به قصد و نیت صرفا ایجاد کتابخانه بلکه به خاطر حفظ و نگهداری اسناد و گزارشهای مخصوص و محرمانه پایه گذاری کردند. در حقیقت خود این عمل بیانگر آن است که در زمان قدیم چندان اختلاف و تفاوت مخصوص و محسوس بین اتاقی که اسناد و گزارشها را در آن نگهداری می کردهاند وجود نداشتهاست.
پادشاهی آشوریان همزمان با فرمانروایی بابلیان بود. مشهور است که کتابداری به منزله یک پیشه به آن دوران باز میگردد. آشور بانیپال که از سال ۶۲۶ تا ۶۶۸ پیش از میلاد میزیست، نخستین مفسر کار کتابداری در نظر گرفته میشود وی در شهر نینوا کتابخانهای بزرگ تأ سیس کرد و کاتبانی را به کتابخانه بورسیپا گسیل داشت تا لوحههای گلی را استنساخ و نوشتههای موجود در آنجا به کتابخانه نینوا منتقل کنند.
«آشور بانیپال» را باید به حق کتابدار پادشاه باستانی تاریخ تمدن نامید. در تاریخ کتابخانه برای نخستین بار در کتابخانه نینوا به فهرست بر میخوریم. لوحهها با نظمی منطقی بر حسب مو ضوع یا نوع مرتب شده و هر یک نشانه شناسایی داشت و سیاهه محتوا هر اتاقک یا حجره که بر سر در آن کنده کاری شده بود در فهرست نیز مندرج بود. کتابخانه آشور بانیپال در نینوا تصویر کم و بیش کاملی از رشد و پیشرفت نگارش و شکل و شیوه نگهداری میراث انسانی در فرهنگ سومری، بابلی و آشوری را طی ادوار آغاز تاریخ در اختیار میگذارد.
«گیتز» در همین ارتباط اظهار میدارد که اگر سهم سومریان در تمدن بشر اختراع خط و نگارش و سهم بابلیان قانون بود، عطیه آشوریان به آیندگان کتابخانه سازماندهی شده به شمار میرود. پس از مرگ آشور بانیپال کتابخانه به حیات خود ادامه داد تا اینکه در سال۶۱۲ پیش از میلاد (میدی کیازاس) نینوا را تخریب کرد و پس از آن شهر تجدید بنا نشد. به همین دلیل باتان شناسان توانستند باقیمانده کتابخانه آشوریان را به همان شکلی که سربازان میدی ترک کرده بودند کشف کنند.
تمدن باستان مصریان همزمان با تمدنهای سومریان و بابلی و آشوریان شکوفا شد اما کار مصریان از نظر شکل کتاب و مواد نوشتنی با آنها تفاوت بسیار داشت. ماده نوشتنی آن برگ «پاپیروس» بود. از قلم مو مانندی به منزله ابزار نگارش استفاده میشد و شکل کتاب آنها طومار پاپیروس نام داشت و نگارش آنها به خط تصویری (هیروگلیف) انجام میگرفت.
مصریان خود کتاب را چنان بزرگ میداشتند که گویی آن را میپرستیدند. برای مثال در یکی از متون دیدگاه ژرفی را پیرامون ارزش در سخن نگارش یافته میخوانیم:«انسان میمیرد و جنازه او به خاک تبدیل میشود و همه همروزگاران او چهره در نقاب خاک میکشند و این کتاب است که یاد او را از زبانی به زبان دیگر انتقال میدهد. نگارش سودمند تر از یک خانه ساخته شده با یک صومعه در غرب یا از یک قلعه شکست ناپذیر یا یک بت در یک معبد است».
طومارهای پاپیروس معمولاً در کوزه دهان گشاد (خم) گلی یا استوانههای فلزی دارای نشانههای شناسایی نگهداری میشد. قدیمیترین کتاب مصری و مشهورترین کتاب عالم به نام «پاپیروس پرس» که قبل از سال ۲۸۸۰ پیش از میلاد به نگارش در آمد، اکنون در کتابخانه ملی پاریس نگهداری میشود.
در پرتو آب و هوای بسیار مناسب مصر، بسیاری از طومارهای پاپیروس بویژه در گورستانها و بقایای معابد و حتی در خانههای شخصی محفوظ ماندهاست. کتاب نگارش یافته به ورق پاپیروس در مصر شکل طومار داشت.
به نظر میرسد تنها نوشتههایی که به تعداد فراوان در مصر استنساخ میشد و به معرض فروش میآمد مرده نامهها بود. مرده نامه عبارت بودهاست از مجموعههایی با متون مختلف که به سحر و جادو مربوط میشد و از آنها انتظار میرفتهاست که آسایش مدفون را در گور تأمین نماید.
زیباترین نمونههای این مرده نامهها به نقاشیهای رنگارنگی زینت یافته بود که مناظری از زندگی انسان مدفون شده را در گور نشان میداد. بسیاری اوقات گفته میشود که این مرده نامهها کهنترین نگاشتههای مصور در جهان هستند. این مرده نامهها از سوی کاهنان نوشته میشد. آنها در نسخههایی که برای فروش در بازار فراهم میآوردند جایی را خالی میگذاشتند تا در آن نام شخص درگذشته را بنویسد. نسبت مرده نامه به کل کتابها در مصر۹۵٪ بود. پادشاهی کهن مصراز۳۴۰۰تا۲۴۷۵ق. م بود. نوعی زبان مصریان باستان هیروگلیف است.
در زمان شاهنشاهی هخامنشی در ایران (۵۵۸-۳۳۰ پ. م.) کتابهای علمی و مذهبی ایران از زمان زرتشت در کتابخانههای «گنج هاپیگان» در تخت سلیمان و «دزی ناپشت» در تخت جمشید بایگانی شدهبودند. گمان میرود که این کتابها در موضوعات فلسفه، نجوم، کیمیاگری و علوم پزشکی بودهاست، موضوعاتی که مغان ایران در آنها استاد بودند. پس از فتح ایران توسط اسکندر مقدونی، کلیهٔ این کتابها در آتش سوختند. همچنین میتوان به کتابخانه دانشگاه جندی شاپور که یکی از کتابخانههای بزرگ ایرانیان در عهد باستان (ساسانیان) بود، همچنین کتابخانه شوش در زمان هخامنشیان که پس از حمله اعراب به ایران ازبین رفت اشاره کرد.
سومریان این گل نوشتهها را در معابد یا کاخهای سلطنتی یا مدارس حفظ میکردند در حقیقت سومریان نخستین کسانی بودند که این دستاوردها را به این هدف روشن یعنی حفظ آن برای نسلهای آینده ثبت کردند. به عبارت دیگر سومریا ن کسانی بودند که به کتاب نقشی اختصاص دادند که تا به امروز با آن در ارتباط است. بدین معنا که دستاوردهای فرهنگی و فناوری انسان را پاس دارد و پاسخگوی اهداف قانونی و آموزشی و دیگر نیازهای روزانه او باشد.

پس از سومریان، به تمدن بابلیان میرسیم. بابلیان نوشتن خط میخی و همه دانشهای ریاضی و ستارهشناسی و غیره را از سومریان آموختند. کتابخانههایی در معابد و قصرها وجود داشتند و یکی از مهمترین و بهترین نمونههای آنها کتابخانه «بورسیپا» بود که یکی از شاخصترین کتابخانههای عصر باستان بود. از مهمترین آثار باقیمانده از تمدن بابلیان میتوان «قانون حمورابی» را نام برد.
به دوران کهن و قرنها پیش از میلاد مسیح میرسد. نخستین سنگ بنای کتابخانه را سران و رمامداران کشورها نه به قصد و نیت صرفا ایجاد کتابخانه بلکه به خاطر حفظ و نگهداری اسناد و گزارشهای مخصوص و محرمانه پایه گذاری کردند. در حقیقت خود این عمل بیانگر آن است که در زمان قدیم چندان اختلاف و تفاوت مخصوص و محسوس بین اتاقی که اسناد و گزارشها را در آن نگهداری می کردهاند وجود نداشتهاست.
پادشاهی آشوریان همزمان با فرمانروایی بابلیان بود. مشهور است که کتابداری به منزله یک پیشه به آن دوران باز میگردد. آشور بانیپال که از سال ۶۲۶ تا ۶۶۸ پیش از میلاد میزیست، نخستین مفسر کار کتابداری در نظر گرفته میشود وی در شهر نینوا کتابخانهای بزرگ تأ سیس کرد و کاتبانی را به کتابخانه بورسیپا گسیل داشت تا لوحههای گلی را استنساخ و نوشتههای موجود در آنجا به کتابخانه نینوا منتقل کنند.
«آشور بانیپال» را باید به حق کتابدار پادشاه باستانی تاریخ تمدن نامید. در تاریخ کتابخانه برای نخستین بار در کتابخانه نینوا به فهرست بر میخوریم. لوحهها با نظمی منطقی بر حسب مو ضوع یا نوع مرتب شده و هر یک نشانه شناسایی داشت و سیاهه محتوا هر اتاقک یا حجره که بر سر در آن کنده کاری شده بود در فهرست نیز مندرج بود. کتابخانه آشور بانیپال در نینوا تصویر کم و بیش کاملی از رشد و پیشرفت نگارش و شکل و شیوه نگهداری میراث انسانی در فرهنگ سومری، بابلی و آشوری را طی ادوار آغاز تاریخ در اختیار میگذارد.
«گیتز» در همین ارتباط اظهار میدارد که اگر سهم سومریان در تمدن بشر اختراع خط و نگارش و سهم بابلیان قانون بود، عطیه آشوریان به آیندگان کتابخانه سازماندهی شده به شمار میرود. پس از مرگ آشور بانیپال کتابخانه به حیات خود ادامه داد تا اینکه در سال۶۱۲ پیش از میلاد (میدی کیازاس) نینوا را تخریب کرد و پس از آن شهر تجدید بنا نشد. به همین دلیل باتان شناسان توانستند باقیمانده کتابخانه آشوریان را به همان شکلی که سربازان میدی ترک کرده بودند کشف کنند.
تمدن باستان مصریان همزمان با تمدنهای سومریان و بابلی و آشوریان شکوفا شد اما کار مصریان از نظر شکل کتاب و مواد نوشتنی با آنها تفاوت بسیار داشت. ماده نوشتنی آن برگ «پاپیروس» بود. از قلم مو مانندی به منزله ابزار نگارش استفاده میشد و شکل کتاب آنها طومار پاپیروس نام داشت و نگارش آنها به خط تصویری (هیروگلیف) انجام میگرفت.
مصریان خود کتاب را چنان بزرگ میداشتند که گویی آن را میپرستیدند. برای مثال در یکی از متون دیدگاه ژرفی را پیرامون ارزش در سخن نگارش یافته میخوانیم:«انسان میمیرد و جنازه او به خاک تبدیل میشود و همه همروزگاران او چهره در نقاب خاک میکشند و این کتاب است که یاد او را از زبانی به زبان دیگر انتقال میدهد. نگارش سودمند تر از یک خانه ساخته شده با یک صومعه در غرب یا از یک قلعه شکست ناپذیر یا یک بت در یک معبد است».
طومارهای پاپیروس معمولاً در کوزه دهان گشاد (خم) گلی یا استوانههای فلزی دارای نشانههای شناسایی نگهداری میشد. قدیمیترین کتاب مصری و مشهورترین کتاب عالم به نام «پاپیروس پرس» که قبل از سال ۲۸۸۰ پیش از میلاد به نگارش در آمد، اکنون در کتابخانه ملی پاریس نگهداری میشود.
در پرتو آب و هوای بسیار مناسب مصر، بسیاری از طومارهای پاپیروس بویژه در گورستانها و بقایای معابد و حتی در خانههای شخصی محفوظ ماندهاست. کتاب نگارش یافته به ورق پاپیروس در مصر شکل طومار داشت.
به نظر میرسد تنها نوشتههایی که به تعداد فراوان در مصر استنساخ میشد و به معرض فروش میآمد مرده نامهها بود. مرده نامه عبارت بودهاست از مجموعههایی با متون مختلف که به سحر و جادو مربوط میشد و از آنها انتظار میرفتهاست که آسایش مدفون را در گور تأمین نماید.
زیباترین نمونههای این مرده نامهها به نقاشیهای رنگارنگی زینت یافته بود که مناظری از زندگی انسان مدفون شده را در گور نشان میداد. بسیاری اوقات گفته میشود که این مرده نامهها کهنترین نگاشتههای مصور در جهان هستند. این مرده نامهها از سوی کاهنان نوشته میشد. آنها در نسخههایی که برای فروش در بازار فراهم میآوردند جایی را خالی میگذاشتند تا در آن نام شخص درگذشته را بنویسد. نسبت مرده نامه به کل کتابها در مصر۹۵٪ بود. پادشاهی کهن مصراز۳۴۰۰تا۲۴۷۵ق. م بود. نوعی زبان مصریان باستان هیروگلیف است.
در زمان شاهنشاهی هخامنشی در ایران (۵۵۸-۳۳۰ پ. م.) کتابهای علمی و مذهبی ایران از زمان زرتشت در کتابخانههای «گنج هاپیگان» در تخت سلیمان و «دزی ناپشت» در تخت جمشید بایگانی شدهبودند. گمان میرود که این کتابها در موضوعات فلسفه، نجوم، کیمیاگری و علوم پزشکی بودهاست، موضوعاتی که مغان ایران در آنها استاد بودند. پس از فتح ایران توسط اسکندر مقدونی، کلیهٔ این کتابها در آتش سوختند. همچنین میتوان به کتابخانه دانشگاه جندی شاپور که یکی از کتابخانههای بزرگ ایرانیان در عهد باستان (ساسانیان) بود، همچنین کتابخانه شوش در زمان هخامنشیان که پس از حمله اعراب به ایران ازبین رفت اشاره کرد.
ساعت : 7:52 pm | نویسنده : admin
|
مطلب بعدی