امام
امام
اِمام واژهای عربی و به معنای پیشوا و رهبر است که از اصطلاحات خاص دین اسلام است.
این واژه به خودی خود معنی مقدسی ندارد و در قرآن هم برای پیشوایانی که مردم را به سوی خدا هدایت میکردند به کار رفته و هم برای پیشوایانی که مردم را به سوی کفر هدایت میکردهاند. اما غیر از این معنای عام دارای معانی و کاربردهای خاصی در فرهنگ مسلمانان نیز هست.

کاربردها
امام جماعت: هر فردی که پیشنماز بایستد و دیگران به او اقتدا کنند. این کاربرد بین تمام مسلمانان مشترک است. از نظر فقه شیعه، امام جماعت باید عادل باشد. به عبارت دیگر نمازگزاران دیگر از او گناه کبیره و یا اصرار بر گناه صغیره ندیده باشند.
رهبر اجتماع: خواجه نصیر الدین طوسی در «تجرید الاعتقاد» امامت را به عنوان «ریاسةٌ عامّةٌ» یعنی ریاست عمومی تعریف میکند. این معنی امامت نیز بین تمام مسلمانان جز خوارج مشترک است. البته فرق مختلف شرایط و مصادیق متفاوتی را برای امام در نظر میگیرند.
عالمان برجستهٔ دینی: اهل سنت برای برخی از دانشمندان بسیار برجستهٔ دینی، نظیر محمد غزالی و فخر رازی از این لقب استفاده کردهاند.
لقب بیانگر تقدس: در برخی کشورهای عربی نظیر عراق، سوریه، لبنان و کشورهایی نظیر ایران و جمهوری آذربایجان عدهای از مردم روسیه و بسیاری از مسلمانان اروپایی مردم (شیعه و سنی) بسیاری از افراد مقدس را امام میخوانند.
امام در قرآن
در قرآن از سه نفر با عنوان امام یاد شدهاست و آنان ابراهیم و اسحاق و یعقوب هستند.
امامت در نزد شیعیان امامیه
امامت یکی از اصول باور شیعیان است، که به جهت اهمیت آن شیعیان دوازده امامی خود را امامیّه میخوانند.
سنگ بنای تشیع مسئلهٔ امامت و حجیت قول و فعل امام است. حجیتی که از علم تام و از یقین به محتوای دین ناشی میشود. علمی که از راه اجتهاد کسب نمیشود و به شک و حدس و گمان آلوده نیست و لذا صاحب آن، مرجع نهایی در هر چیزی است که به آن دین گفته میشود، یا به عبارتی حجت آن دین است.شیعیان برای امامان خود چنین منزلتی را قائل هستند.
اصول دین شیعه: توحید، نبوت، معاد (هر سه مشترک با اهل سنت)، عدل و امامت
مسلمان
مُسَلمان کسی است که دین اسلام را باور دارد. اسلام آخرین و یکی از سه دین ابراهیمی بزرگ است. مسلمانان به دو گروه مذهبی کلی سنی و شیعه تقسیم می شوند. مسلمان بودن داشتن اعتقاد به سه اصل دینی؛ توحید، نبوت و معاد است و اسلام آوردن با اقرار شهادتین است. در مذهب شیعه علاوه بر اینها در توحید برای عدل خدا معنایی متمایز وجود دارد و اعتقاد بر امامت نیز ادامه پذیرش نبوت دانسته می شود و این دو را علاوه بر اصول دین، اصول مذهب خود می دانند.
واژهٔ «مسلمان» صفت فارسی؛ در اصل جمع فارسی واژهٔ عربی «مُسلِم» بوده، با تغییر حرکات بصورت صفت مفرد کاربرد یافته و جمع کاربردی آن مسلمانان میباشد.
اولین مسلمانان
پس از شخص محمد (پیامبر اسلام)، اولین زن، خدیجه همسر وی، و اولین مرد، علی بن ابیطالب، و سپس ابوبکر، زید بن حارثه، ابوذر غفاری، سعد بن ابیوقاص، لبابه دختر حارث، عبدالرحمن بن عوف، ابوعبیده جراح، عبدالله بن مسعود، عمار بن یاسر و سمیه مادر وی، در منابع با اختلاف در پسی و پیشی ذکر شدهاند.
جمعیت
جمعیت مسلمانان در سال ۲۰۰۹، ۲۳٫۲٪ جمعیت ۶٫۷۹ میلیاردی جهان، یعنی ۱٬۵۷ میلیارد نفر بود. نزدیکبه ۶۰٪ از مسلمانان جهان در آسیا زندگی می کنند. از این شمار نزدیکبه ۲۰۰ میلیون نفر شیعه و بقیه سنی هستند. همچنین ۰٫۸٪ از جمعیت کشور آمریکا را مسلمانان تشکیل میدهند.
جمعیت مسلمانان در سال ۲۰۰۷، ۲۰٫۱۲٪ از جمعیت ۶٫۶ میلیاردی جهان، یعنی ۱٫۳۲ میلیارد نفر بود که در رتبه دوم دینهای جهان و ادیان ابراهیمی پس از مسیحیت که 2.2میلیارد پیرو دارد ،قرار دارد.
شیعه
شیعه دومین مذهب بزرگ پیروان دین اسلام است. واژه شیعه شکل مختصر «شیعه علی» یعنی پیرو یا حزب علی بن ابیطالب، نخستین امام، میباشد. شعیان بین ۱۰ تا ۲۰ درصد از کل جمعیت مسلمانان جهان و ۳۸ درصد جمعیت مسلمانان خاورمیانه را تشکیل میدهند. هر چند در طول تاریخ شیعه به شاخههای متعدد تقسیم شد، اما امروزه تنها سه دسته اصلی شیعه دوازدهامامی، شیعه اسماعیلی و شیعه زیدی وجود دارد. امامیه یا شیعه دوازدهامامی بزرگترین شاخه شیعه میباشد و اغلب اصطلاح شیعه به طور پیش فرض برای آن به کار میرود.
مذهب شیعه مبتنی بر تفسیری از قرآن و سنت محمد میباشد که از طریق امامان شیعه بیان و تعلیم شده است. وجه مشترک اعتقادات تمام شیعیان، باور به انتصاب علی بن ابیطالب برای جانشینی محمد، پیامبر اسلام، و امامت پس از وی از سوی خداوند است. شیعیان معقتدند فقط خداست که میتواند شخصی را برای حفظ اسلام، تعلیم شریعت و رهبری امت به عنوان امام نصب نماید. اما دستههای مختلف شیعیان در خصوص شرایط امامت، اشخاصی که به عنوان امام منصوب شدهاند و مأموریت امام اختلاف نظر دارند و بر اساس تفاوت دیدگاهشان در موضوع امامت شاخههای شیعه از هم متمایز میشوند. برای مثال زیدیه قیام به شمشیر را از ویژگیهای امام میدانند در حالی که اسماعیلیه و امامیه بر علم و عصمت امام تأکید دارند. اکثر قریب به اتفاق شیعه، جز معدودی از فرقهها نظیر ناووسیه، امام را مردی از فرزندان فاطمه زهرا میدانند.
به لحاظ تاریخی شیعه در سده نخست به عنوان یک گروه از مسلمانان شکل گرفت. برخی این شکل گیری را در زمان حیات پیامبر و عدهای پس از وفات وی در اختلاف بر سر جانشین او میدانند. از زمان خلافت علی بن ابیطالب، شیعه علی به عنوان یک اجتماع متشکل ایجاد شد و بخصوص پس از واقعه عاشورا دستههای متعدد شیعه نظیر ناووسیه، زیدیه و امامیه ظهور کردند و در اواخر سده نخست و اوائل سده دوم به صورت مذهب فقهی و کلامی صورتبندی شدند.
تعریف در لغت و اصطلاح
شیعه در لغت بر دو معنا اطلاق میشود، یکی توافق و هماهنگی دو یا چند نفر بر مطلبی، و دیگری، پیروی کردن فردی یا گروهی، از فرد یا گروهی دیگر. در زبان عربی در اصل به معنای یک، دو یا گروهی از پیروان است. در قرآن این لفظ چندین بار به این معنا به کار رفتهاست. برای نمونه در آیه ۱۵ سوره قصص درباره یکی از پیروان موسی از عنوان شیعه موسی و در جای دیگر از ابراهیم به عنوان شیعه نوح یاد میکند. در تاریخ اسلام لفظ شیعه، به معنای اصلی و لغویاش برای پیروان افراد مختلفی به کار میرفت. برای مثال، گاهی از شیعه علی بن ابیطالب و گاهی از شیعه معاویه بن ابیسفیان نام برده شده. اما این لفظ به تدریج معنای اصطلاحی پیدا کرد و تنها بر پیروان علی که به امامت او معتقدند اطلاق میشود. و با تعالیم جعفر بن محمد به صورت یک مذهب مستقل درآمد.
واژه شیعه در زمان حیات پیامبر از طرف ایشان به دوست داران علی بن ابی طالب گفته شد. پس از وفات پیامبر کسانی که معتقد به اولویت علی ابن ابی طالب برای خلافت بودند شیعه نامیده میشدند. تمایز این گروه از دیگر مسلمین تا زمان امام پنجم شیعیان فقط در محبت به اهل بیت و اعتقاد به شایستگی انحصاری آنها برای حکومت مسلمین بود. از زمان امام پنجم شیعیان - محمد بن علی ملقب به باقر - به تدریج شیعه به عنوان یک مکتب مجزای فقهی حقوقی در آمد. در زمان امام ششم - جعفر ابن محمد صادق - با گسترش مباحث کلامی شیعیان (پیروان ایشان) از نظر کلامی نیز در کنار معتزله و اشاعره مکتب ویژه خود را پایه گزاری کردند. از زمان امام ششم شیعیان (شیعیان غیر زیدی) - جعفر ابن محمد صادق - و به دلیل پرهیز ایشان از تلاش برای دستیابی به قدرت سیاسی در سایه جدال بین امویان و عباسیان در بین غالب شیعیان اعتقاد چنین بود که تا زمان قیام قائم آل محمد (که شناخته شده نبود) تغییری در وضعیت سیاسی شیعیان ایجاد نخواهد شد و به همین دلیل شیعیان تا سالها بعد همواره از امامان بعدی در مورد اینکه قائم هستند یا نه پرس و جو میکردند.
اکنون «شیعه» در اصطلاح به آن عده از مسلمانان گفته میشود که به خلافت و امامت بلافصل علی معتقدند، و بر این عقیدهاند که امام و جانشین پیامبر اسلام از طریق نصّ شرعی تعیین میشود، و امامت علی و دیگر امامان شیعه نیز از طریق نص شرعی ثابت شدهاست. همچنین است که از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده است:
ما نزد رسول الله بودیم که علی بن ابی طالب وارد شد در این هنگام پیامبر فرمودند: «قسم به کسی که جان من در قبضهٔ قدرت اوست این مرد (اشاره به علی) و شیعهٔ او روز قیامت رستگارانند» آنگاه بود که آیه خیرالبریه نازل شد.
﴿إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ﴾(سورهٔ بینة-آیهٔ ۷)
باورها
باورهای سازمانیافته و کلامی شیعه امروز بر این است که تبیین و تفسیر امر دین پس از پیامبر و اداره امور مسلمانان بر عهده اشخاصی است، که از سوی خدا معین شده و دارای ویژگیهایی همچون عصمت و عدالت هستند، این افراد امام نامیده میشوند. نخستین امام شیعیان علی است. بر پایه باور شیعه، اصول دین شیعیان پنجگانهاست و علاوه بر سه اصل دین توحید، نبوت و معاد به دو اصل دیگر یعنی عدل و امامت نیز باور دارند. اصل عدل بین شیعیان و معتزله تا حدی مشترک است و اصل امامت ویژه این مذهباست. شیعیان همچنین مانند بسیاری دیگر از فرق اسلامی بر معاد جسمانی بسیار تاکید دارند وگرچه برخی شبههها و احتمالات درباره روحانی بودن معاد مطرح شدهاست، اما همواره از طرف علمای شیعه و سنی از جمله شیخ طوسی، خواجه نصیرالدین طوسی و امام محمد غزالی جواب داده شده و بر جسمانی بودن معاد تاکید شدهاست، تا آنجا که ابن سینا با آنکه معاد را در دوصورت جسمانی و روحانی قابل تصور میداند، اما میگوید: ... معادی که در شرع نقل شدهاست، راهی برای اثبات آن جز از طریق شرع و تصدیق إخبار پیامبر نیست. وآن معادیست که برای بدن است... اگرچه قرنها پس از وی، صدرالمتالهین شیرازی به اثبات آن فائق آمد. و در واقع اینکه، این ضرورت در دین، اعتقاد به معاد جسمانی است نه معاد مادّی وطبیعی.
همچنین شیعیان قرآن را کتابی محفوظ میدانند و همه آنها مدعی پیروی از قرآن و سنت محمد هستند و بخاطر پیروی از سنت پیامبر اسلام و دستور خداوند- شیعه تعیین جانشین پیامبر را تنها ویژه خدا و پیامبر میداند.
باور به ظهور یا بازگشت منجی (نجات دهنده) و موعود در اکثر فرق اسلامی و همچنین دیگر ادیان روشن و غیرقابل کتمان است، آنچنانکه یهودیان چشم به راه پادشاه بنیاسرائیلاند و مسیحیان به بازگشت عیسی باور دارند، در باورهای زرتشتیان، بودیسم و برخی دیگر ادیان نیز میتوان گونههای مشابه این باور را یافت، در فرق اسلامی، مخصوصا فرق شیعه، در قرون پس از اسلام، این باور بسیار رایج و مشهود بودهاست. کیسانیه قائم را محمد حنفیه فرزند دیگر علی بن ابیطالب میدانند، اسماعیلیه نیز قائم را اسماعیل فرزند ارشد جعفر بن محمد صادق میدانند. اما باور شیعیان اثنی عشری، این است که منجی آخرالزمان از آل محمد است و او را قائم آل محمد یا مهدی مینامند و معتقدند او آخرین و امام دوازدهم شیعیان، حجت بن حسن عسکری است.
اعتقاد به رجعت به معنای زنده شدن بعضی از مردگان در این دنیا و در هنگام ظهور مهدی، از دیگر باورهای شیعهاست، برخی از علمای شیعه، رجعت را از ضروریات شیعه نمیدانند، اما هیچیک بدلیل ادله عقلی و نقلی و قرآنی آن را انکار نمیکنند. اگرچه برخی ادیان و حتی فرق اسلامی به گونههایی از بازگشت به زندگی پس از مرگ در اشکال مختلفی چون بازگشت روح در بدنی دیگر یا به تناسخ یا بشکل حلول باور دارند، اما دیدگاه بخصوص شیعه در رجعت، یکی از بزرگترین تفاوتهای شیعه با دیگران است، بدین معنی که شیعیان نه تنها به معاد جسمانی باوری عمیق دارند، بلکه معتقدند که در آخر زمان و پس از ظهور قائم آل محمد، برخی از انبیاء مانند عیسی مسیح و اولیاء خدا مانند مالک اشتر و برخی از امامان شیعیان و همچنین برخی از اشقیاء و بدکاران دورانهای بشری رجعت نموده، به دنیا باز میگردند. بدین ترتیب در آخرالزمان، نیکوکاران بر دنیا حکمرانی نموده و بدکاران به مجازات خواهند رسید.
امامت
شیعه معتقد است قرآن و سنت پیامبر اسلام برای ایمان حقیقی لازم و کافی است. یک مسلمان برای شناخت وظیفه خود و سلوک به سوی خدا در هر زمان نیازمند پیشوایی است، که راه شناس و درستکار باشد و او را به سوی خدا راهنمایی کند؛ در غیر این صورت هر کس بر اساس تشخیص شخصیاش امر دین را تفسیر میکند و گمراه میگردد. این پیشوا حجتی است که توسط خدا انتخاب و توسط پیامبر و امامان پیشین به مسلمانان معرفی میگردد. بنابراین امامت مفهومی بسیار بنیادی است و امام ویژگیها و مسئولیتهای متعددی از جمله تبیین و تفسیر دین و هدایت مردم دارد. خلافت پایین مرتبهترین سطح وظایف امام است و تنها وقتی امام به خلافت دست مییابد که مسلمانان او را بخواهند و یاری نمایند. چنانکه علی در زمان خلافت میگوید:
«اگر نبود حضور حاضران و اقامه حجت به واسطه یاران و اگر نبود عهدی که خدا از آگاهان گرفتهاست تا بر ستمگری ظالم و ستم بر مظلوم آرام نگیرند، افسار شتر خلافت را وا مینهادم.(خلافت را نمیپذیرفتم.)»
در بین اکثریت علما و عامه شیعه چنین پنداشته میشود که امامان نایبان پیامبر در حکومت و معتبر ترین مفسران قرآن و سنت پیامبر محسوب میشوند. امامان به دلیل دارا بودن مقام قرب و بندگی خدا منشا برکات الهی دانسته میشوند اما اعتقاد به نیابت آنها در خلقت، تقسیم رزق و تشریع را به عنوان غلو یا زیاده روی میدانند. در تمام ادوار حتی در زمان حیات امامان شیعه افراد و گروههایی معتقد به وجود کاملا فراطبیعی برای امامان بودند. این گروهها به صورت رسمی همواره در اقلیت بودند اما برخی از اعتقادات و روایات آنها پس از دوره غیبت وارد اعتقادات عامه شیعیان شد.
حکومت اسلامی
از نظر شیعه، حکومت تنها از آن خدا است و هر حاکمی که از جانب خداوند حکم نکند و فرمانش حق نباشد (غیر معصوم باشد)، لزوما به باطل حکم کرده و طاغوت میباشد. (چرا که بعد از حق چیزی جز باطل نیست) و دروغ زن به خدا و پیامبر او و غاصب ولایت آنها خواهد بود و مخالفت با آن واجب است، مگر از باب تقیه. بنابراین، شیعیان معتقدند که خداوند امامانی را از جانب خود تعیین و مشخص نموده است و تنها آنان شایستگی تشکیل حکومت و قرار گرفتن در رأس آن را دارا میباشند و اطاعت از هر حاکمی غیر از ایشان، شرک تلقی شده و موجب جاودانگی در آتش خواهد شد.
نظریهٔ ولایت فقیه که توسط برخی شیعیان مطرح شده است نیز تنها ناظر به زمان غیبت بوده و تحت عنوان «اضطرار» پذیرفته میشود.
در نگاه شیعیان خداوند در تمامی زمانها یک نفر را به عنوان امام و سرپرست الهی قرار داده است و زمین هرگز از «حجت» خالی نیست اما این راهبران الهی، همانگونه که در بالا گفته شد، تنها زمانی دست به تشکیل حکومت میزنند که اقبال و خواست عمومی برای این امر وجود داشته باشد. شیعیان علت عدم ظهور و تشکیل حکومت آخرین امامشان -که وی را منجی میخوانند- را نیز عدم خواست واقعی مردم برای تشکیل حکومت الهی میدانند.
عصمت
واژه «عصمت» در لغت عربی به معنای نگاه داشتن، حفاظت و ممانعت است. اما این کلمه در اصطلاح علم کلام، به معنای مصونیت از گناه یا لغزش برای برخی از انسانها مانند پیامبران و امامان آمدهاست. نظریه عصمت در مورد امامان شیعه نخستین بار توسط هشام ابن حکم از متکلمین مهم شیعه و از اصحاب امام ششم شیعیان پیشنهاد شد. دانشمندان علم کلام اسلامی مانند خواجه نصیر الدین طوسی در کتاب تجرید الاعتقاد و علامه حلی در شرح تجرید، به این نکته اشاره کردهاند که بحث عصمت در سه سطح مطرح میگردد:
سطح اول: عصمت به معنای باز دارندگی از اشتباه در ابلاغ رسالت. در این زمینه دانشمندان علم کلام اعم از اهل تشیع و اهل تسنن، عصمت به معنای یادشده را در مورد پیامبر اسلام تایید میکنند. زیرا آیه سوم از سوره نجم با صراحت این امر را بیان کردهاست که هرگز پیامبر از روی هوا و هوس سخن نمیگوید و سخن او چیزی جز وحی الهی نیست.
سطح دوم: عصمت به معنای باز دارندگی از گناه و معصیت. در این زمینه عموم علمای علم کلام شیعه، معتقد به عصمت پیامبران و امامان و فاطمه زهرا هستند.
سطح سوم: عصمت به معنای باز دارندگی از هرگونه لغزش و اشتباه. در این زمینه میان دانشمندان علم کلام شیعه اتفاق نظر نیست، اما از نظر اکثریت آنان، پیامبر اسلام، دخترش فاطمه زهرا و ائمه شیعیان در مرتبهای قرار دارند که از هر گونه خطا و اشتباه مبرا میباشند. از این رو به آنان معصوم گفته میشود. در مقابل اکثریت یادشده، برخی از دانشمندان شیعه مانند شیخ صدوق در مبحث "سهو النبی"، صدور لغزشهای کوچک در قضایای شخصی و غیر مبحث ابلاغ و حی و رسالت را محال نمیشمارند.
زیر شاخههای شیعه
دین اسلام در اصل دارای یک مذهب و یک مرام بودهاست. اما این دین به مرور زمان به زیر شاخههای بسیار دستهبندی گردید. شیعیان نیز از سده دوم هجری به بعد به چندین زیرگروه منشعب شدهاند. امروز بیشتر شیعیان را «شیعیان دوازده امامی (اثناعشری)» تشکیل میدهند. مهمترین مذاهب دیگری که از شیعه منشعب شدهاند، عبارتاند از اسماعیلیان، زیدیه، کیسانیه، واقفیه و فطحیه. تمام این مذاهب علی رغم تفاوتهای آشکار اعتقادی و فقهی در مسأله ضرورت «امامت» اشتراک نظر دارند. البته تفسیر هر یک از امام و مصداق آن منحصربفرد است.
مفاتیحالعلوم شیعیان را به شش زیرگروه بخش میکند، اثنی عشری معتقد به دوازده امام،زیدیه (پیروان زید بن علی)، کیسانیه (پیروان کیسان غلام علی بن ابیطالب)، عباسیه (منسوب به آل عباس بن عبدالمطلب)، غالیه، و امامیه. وی امامیه را به ۷ تیره تقسیم میکند، ناؤوسیه (منسوب به عبدالله بن ناؤوس)، مفضلیه (منسوب به مفضل بن عمر)، قطعیه (که وفات موسی بن جعفر را تأیید کردهاند)، شمطیه (منسوب به یحیی بن اشمط)، واقفیه (که در امامت موسی بن جعفر متوقف شدهاند و وی را زنده میدانند)، ممطوره، و احمدیه (منسوب به احمد بن موسی بن جعفر که وی را امام هشتم خود میدانند). در کتاب فرهنگ فرق اسلامی از دکتر محمدجواد مشکور زیرشاخههای بیشتری برای شیعه ذکر شده است.
فرقه غالب
شیعه دوازده امامی در ابتدای قرن بیست و یکم، بزرگترین شاخه از فرق شیعه است.
خاستگاه
همه شیعیان معتقد به انتخاب امامت توسط خدا و ابلاغ آن توسط پیامبر هستند و بنابراین بر اساس حدیث غدیر (و آیاتی چون آیه ولایت و آیه تطهیر و احادیث متواتر دیگر، همچون حدیث منزلت و حدیث ثقلین.) علی را امام بر حق میدانند، اما اهل سنت به شورا اعتقاد دارند، که هیچ سندی از طرف پیامبر در مورد انتخاب وصی بعد از او به وسیله شورا در دست نیست.
شیعیان بر این باورند که محمد در زمان حیاتش، جانشین پس از خود را تعیین کرد و پسر عمو و دامادش علی بن ابیطالب را به عنوان وصی و خلیفه پس از خود اعلام نمود. شیعیان بر این باورند که اساس و خاستگاه شیعه، دفاع از اسلام و ولایت و عدل است.
همچنین شیعیان در اثبات حقانیت خود به روایاتی از پیامبر اسلام در منابع اهل سنت استناد میکنند، که در آنها به «شیعه علی» اشاره شدهاست. از جمله سیوطی سنی مذهب روایت میکند زمانی پیامبر رو به علی کرد و گفت: «سوگند به آن که جانم به دست اوست این شخص - علی - و کسانی که شیعه و پیرو اویند در قیامت رستگارند.» علامه امینی از علمای شیعهاست که از محبوبیت خاصی در میان شیعیان برخوردار است. وی تمامی روایات درباره واقعه غدیر را از کتب اهل سنت جمعآوری نموده و در چهل مجلد الغدیر منتشر نمود.
برخی، تشیع را به فردی بنام عبدالله بن سبا نسبت میدهند. اگرچه برخی از تواریخ و «کتب ملل و نحل»، وی را از غالیان شیعه و موسس فرقه سبائیه میدانند که قائل به الوهیت علی بودهاست و بهمین دلیل مورد لعن و تکفیر علی بن ابیطالب واقع شدهاست و حتی برخی اخباری نقل میکنند که وی و پیروانش، بدستور علی در آتش سوزانده شدهاند. مرتضی عسکری در کتاب خود و همچنین برخی از خاورشناسان و حتی علمای سنی در قرون اخیر، عبدالله بن سبا فردی خیالی و ساخته و پرداخته مخالفان شیعه میدانند.
برخی از اهل سنت، نظیر شیخ شلتوت، مفتی اعظم الازهر معتقدند که تقلید از فقه مذهب جعفری، نظیر مذاهب چهارگانه اهل سنت معتبر است.
اِمام واژهای عربی و به معنای پیشوا و رهبر است که از اصطلاحات خاص دین اسلام است.
این واژه به خودی خود معنی مقدسی ندارد و در قرآن هم برای پیشوایانی که مردم را به سوی خدا هدایت میکردند به کار رفته و هم برای پیشوایانی که مردم را به سوی کفر هدایت میکردهاند. اما غیر از این معنای عام دارای معانی و کاربردهای خاصی در فرهنگ مسلمانان نیز هست.

کاربردها
امام جماعت: هر فردی که پیشنماز بایستد و دیگران به او اقتدا کنند. این کاربرد بین تمام مسلمانان مشترک است. از نظر فقه شیعه، امام جماعت باید عادل باشد. به عبارت دیگر نمازگزاران دیگر از او گناه کبیره و یا اصرار بر گناه صغیره ندیده باشند.
رهبر اجتماع: خواجه نصیر الدین طوسی در «تجرید الاعتقاد» امامت را به عنوان «ریاسةٌ عامّةٌ» یعنی ریاست عمومی تعریف میکند. این معنی امامت نیز بین تمام مسلمانان جز خوارج مشترک است. البته فرق مختلف شرایط و مصادیق متفاوتی را برای امام در نظر میگیرند.
عالمان برجستهٔ دینی: اهل سنت برای برخی از دانشمندان بسیار برجستهٔ دینی، نظیر محمد غزالی و فخر رازی از این لقب استفاده کردهاند.
لقب بیانگر تقدس: در برخی کشورهای عربی نظیر عراق، سوریه، لبنان و کشورهایی نظیر ایران و جمهوری آذربایجان عدهای از مردم روسیه و بسیاری از مسلمانان اروپایی مردم (شیعه و سنی) بسیاری از افراد مقدس را امام میخوانند.
امام در قرآن
در قرآن از سه نفر با عنوان امام یاد شدهاست و آنان ابراهیم و اسحاق و یعقوب هستند.
امامت در نزد شیعیان امامیه
امامت یکی از اصول باور شیعیان است، که به جهت اهمیت آن شیعیان دوازده امامی خود را امامیّه میخوانند.
سنگ بنای تشیع مسئلهٔ امامت و حجیت قول و فعل امام است. حجیتی که از علم تام و از یقین به محتوای دین ناشی میشود. علمی که از راه اجتهاد کسب نمیشود و به شک و حدس و گمان آلوده نیست و لذا صاحب آن، مرجع نهایی در هر چیزی است که به آن دین گفته میشود، یا به عبارتی حجت آن دین است.شیعیان برای امامان خود چنین منزلتی را قائل هستند.
اصول دین شیعه: توحید، نبوت، معاد (هر سه مشترک با اهل سنت)، عدل و امامت
مسلمان
مُسَلمان کسی است که دین اسلام را باور دارد. اسلام آخرین و یکی از سه دین ابراهیمی بزرگ است. مسلمانان به دو گروه مذهبی کلی سنی و شیعه تقسیم می شوند. مسلمان بودن داشتن اعتقاد به سه اصل دینی؛ توحید، نبوت و معاد است و اسلام آوردن با اقرار شهادتین است. در مذهب شیعه علاوه بر اینها در توحید برای عدل خدا معنایی متمایز وجود دارد و اعتقاد بر امامت نیز ادامه پذیرش نبوت دانسته می شود و این دو را علاوه بر اصول دین، اصول مذهب خود می دانند.
واژهٔ «مسلمان» صفت فارسی؛ در اصل جمع فارسی واژهٔ عربی «مُسلِم» بوده، با تغییر حرکات بصورت صفت مفرد کاربرد یافته و جمع کاربردی آن مسلمانان میباشد.
اولین مسلمانان
پس از شخص محمد (پیامبر اسلام)، اولین زن، خدیجه همسر وی، و اولین مرد، علی بن ابیطالب، و سپس ابوبکر، زید بن حارثه، ابوذر غفاری، سعد بن ابیوقاص، لبابه دختر حارث، عبدالرحمن بن عوف، ابوعبیده جراح، عبدالله بن مسعود، عمار بن یاسر و سمیه مادر وی، در منابع با اختلاف در پسی و پیشی ذکر شدهاند.
جمعیت
جمعیت مسلمانان در سال ۲۰۰۹، ۲۳٫۲٪ جمعیت ۶٫۷۹ میلیاردی جهان، یعنی ۱٬۵۷ میلیارد نفر بود. نزدیکبه ۶۰٪ از مسلمانان جهان در آسیا زندگی می کنند. از این شمار نزدیکبه ۲۰۰ میلیون نفر شیعه و بقیه سنی هستند. همچنین ۰٫۸٪ از جمعیت کشور آمریکا را مسلمانان تشکیل میدهند.
جمعیت مسلمانان در سال ۲۰۰۷، ۲۰٫۱۲٪ از جمعیت ۶٫۶ میلیاردی جهان، یعنی ۱٫۳۲ میلیارد نفر بود که در رتبه دوم دینهای جهان و ادیان ابراهیمی پس از مسیحیت که 2.2میلیارد پیرو دارد ،قرار دارد.
شیعه
شیعه دومین مذهب بزرگ پیروان دین اسلام است. واژه شیعه شکل مختصر «شیعه علی» یعنی پیرو یا حزب علی بن ابیطالب، نخستین امام، میباشد. شعیان بین ۱۰ تا ۲۰ درصد از کل جمعیت مسلمانان جهان و ۳۸ درصد جمعیت مسلمانان خاورمیانه را تشکیل میدهند. هر چند در طول تاریخ شیعه به شاخههای متعدد تقسیم شد، اما امروزه تنها سه دسته اصلی شیعه دوازدهامامی، شیعه اسماعیلی و شیعه زیدی وجود دارد. امامیه یا شیعه دوازدهامامی بزرگترین شاخه شیعه میباشد و اغلب اصطلاح شیعه به طور پیش فرض برای آن به کار میرود.
مذهب شیعه مبتنی بر تفسیری از قرآن و سنت محمد میباشد که از طریق امامان شیعه بیان و تعلیم شده است. وجه مشترک اعتقادات تمام شیعیان، باور به انتصاب علی بن ابیطالب برای جانشینی محمد، پیامبر اسلام، و امامت پس از وی از سوی خداوند است. شیعیان معقتدند فقط خداست که میتواند شخصی را برای حفظ اسلام، تعلیم شریعت و رهبری امت به عنوان امام نصب نماید. اما دستههای مختلف شیعیان در خصوص شرایط امامت، اشخاصی که به عنوان امام منصوب شدهاند و مأموریت امام اختلاف نظر دارند و بر اساس تفاوت دیدگاهشان در موضوع امامت شاخههای شیعه از هم متمایز میشوند. برای مثال زیدیه قیام به شمشیر را از ویژگیهای امام میدانند در حالی که اسماعیلیه و امامیه بر علم و عصمت امام تأکید دارند. اکثر قریب به اتفاق شیعه، جز معدودی از فرقهها نظیر ناووسیه، امام را مردی از فرزندان فاطمه زهرا میدانند.
به لحاظ تاریخی شیعه در سده نخست به عنوان یک گروه از مسلمانان شکل گرفت. برخی این شکل گیری را در زمان حیات پیامبر و عدهای پس از وفات وی در اختلاف بر سر جانشین او میدانند. از زمان خلافت علی بن ابیطالب، شیعه علی به عنوان یک اجتماع متشکل ایجاد شد و بخصوص پس از واقعه عاشورا دستههای متعدد شیعه نظیر ناووسیه، زیدیه و امامیه ظهور کردند و در اواخر سده نخست و اوائل سده دوم به صورت مذهب فقهی و کلامی صورتبندی شدند.
تعریف در لغت و اصطلاح
شیعه در لغت بر دو معنا اطلاق میشود، یکی توافق و هماهنگی دو یا چند نفر بر مطلبی، و دیگری، پیروی کردن فردی یا گروهی، از فرد یا گروهی دیگر. در زبان عربی در اصل به معنای یک، دو یا گروهی از پیروان است. در قرآن این لفظ چندین بار به این معنا به کار رفتهاست. برای نمونه در آیه ۱۵ سوره قصص درباره یکی از پیروان موسی از عنوان شیعه موسی و در جای دیگر از ابراهیم به عنوان شیعه نوح یاد میکند. در تاریخ اسلام لفظ شیعه، به معنای اصلی و لغویاش برای پیروان افراد مختلفی به کار میرفت. برای مثال، گاهی از شیعه علی بن ابیطالب و گاهی از شیعه معاویه بن ابیسفیان نام برده شده. اما این لفظ به تدریج معنای اصطلاحی پیدا کرد و تنها بر پیروان علی که به امامت او معتقدند اطلاق میشود. و با تعالیم جعفر بن محمد به صورت یک مذهب مستقل درآمد.
واژه شیعه در زمان حیات پیامبر از طرف ایشان به دوست داران علی بن ابی طالب گفته شد. پس از وفات پیامبر کسانی که معتقد به اولویت علی ابن ابی طالب برای خلافت بودند شیعه نامیده میشدند. تمایز این گروه از دیگر مسلمین تا زمان امام پنجم شیعیان فقط در محبت به اهل بیت و اعتقاد به شایستگی انحصاری آنها برای حکومت مسلمین بود. از زمان امام پنجم شیعیان - محمد بن علی ملقب به باقر - به تدریج شیعه به عنوان یک مکتب مجزای فقهی حقوقی در آمد. در زمان امام ششم - جعفر ابن محمد صادق - با گسترش مباحث کلامی شیعیان (پیروان ایشان) از نظر کلامی نیز در کنار معتزله و اشاعره مکتب ویژه خود را پایه گزاری کردند. از زمان امام ششم شیعیان (شیعیان غیر زیدی) - جعفر ابن محمد صادق - و به دلیل پرهیز ایشان از تلاش برای دستیابی به قدرت سیاسی در سایه جدال بین امویان و عباسیان در بین غالب شیعیان اعتقاد چنین بود که تا زمان قیام قائم آل محمد (که شناخته شده نبود) تغییری در وضعیت سیاسی شیعیان ایجاد نخواهد شد و به همین دلیل شیعیان تا سالها بعد همواره از امامان بعدی در مورد اینکه قائم هستند یا نه پرس و جو میکردند.
اکنون «شیعه» در اصطلاح به آن عده از مسلمانان گفته میشود که به خلافت و امامت بلافصل علی معتقدند، و بر این عقیدهاند که امام و جانشین پیامبر اسلام از طریق نصّ شرعی تعیین میشود، و امامت علی و دیگر امامان شیعه نیز از طریق نص شرعی ثابت شدهاست. همچنین است که از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده است:
ما نزد رسول الله بودیم که علی بن ابی طالب وارد شد در این هنگام پیامبر فرمودند: «قسم به کسی که جان من در قبضهٔ قدرت اوست این مرد (اشاره به علی) و شیعهٔ او روز قیامت رستگارانند» آنگاه بود که آیه خیرالبریه نازل شد.
﴿إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ﴾(سورهٔ بینة-آیهٔ ۷)
باورها
باورهای سازمانیافته و کلامی شیعه امروز بر این است که تبیین و تفسیر امر دین پس از پیامبر و اداره امور مسلمانان بر عهده اشخاصی است، که از سوی خدا معین شده و دارای ویژگیهایی همچون عصمت و عدالت هستند، این افراد امام نامیده میشوند. نخستین امام شیعیان علی است. بر پایه باور شیعه، اصول دین شیعیان پنجگانهاست و علاوه بر سه اصل دین توحید، نبوت و معاد به دو اصل دیگر یعنی عدل و امامت نیز باور دارند. اصل عدل بین شیعیان و معتزله تا حدی مشترک است و اصل امامت ویژه این مذهباست. شیعیان همچنین مانند بسیاری دیگر از فرق اسلامی بر معاد جسمانی بسیار تاکید دارند وگرچه برخی شبههها و احتمالات درباره روحانی بودن معاد مطرح شدهاست، اما همواره از طرف علمای شیعه و سنی از جمله شیخ طوسی، خواجه نصیرالدین طوسی و امام محمد غزالی جواب داده شده و بر جسمانی بودن معاد تاکید شدهاست، تا آنجا که ابن سینا با آنکه معاد را در دوصورت جسمانی و روحانی قابل تصور میداند، اما میگوید: ... معادی که در شرع نقل شدهاست، راهی برای اثبات آن جز از طریق شرع و تصدیق إخبار پیامبر نیست. وآن معادیست که برای بدن است... اگرچه قرنها پس از وی، صدرالمتالهین شیرازی به اثبات آن فائق آمد. و در واقع اینکه، این ضرورت در دین، اعتقاد به معاد جسمانی است نه معاد مادّی وطبیعی.
همچنین شیعیان قرآن را کتابی محفوظ میدانند و همه آنها مدعی پیروی از قرآن و سنت محمد هستند و بخاطر پیروی از سنت پیامبر اسلام و دستور خداوند- شیعه تعیین جانشین پیامبر را تنها ویژه خدا و پیامبر میداند.
باور به ظهور یا بازگشت منجی (نجات دهنده) و موعود در اکثر فرق اسلامی و همچنین دیگر ادیان روشن و غیرقابل کتمان است، آنچنانکه یهودیان چشم به راه پادشاه بنیاسرائیلاند و مسیحیان به بازگشت عیسی باور دارند، در باورهای زرتشتیان، بودیسم و برخی دیگر ادیان نیز میتوان گونههای مشابه این باور را یافت، در فرق اسلامی، مخصوصا فرق شیعه، در قرون پس از اسلام، این باور بسیار رایج و مشهود بودهاست. کیسانیه قائم را محمد حنفیه فرزند دیگر علی بن ابیطالب میدانند، اسماعیلیه نیز قائم را اسماعیل فرزند ارشد جعفر بن محمد صادق میدانند. اما باور شیعیان اثنی عشری، این است که منجی آخرالزمان از آل محمد است و او را قائم آل محمد یا مهدی مینامند و معتقدند او آخرین و امام دوازدهم شیعیان، حجت بن حسن عسکری است.
اعتقاد به رجعت به معنای زنده شدن بعضی از مردگان در این دنیا و در هنگام ظهور مهدی، از دیگر باورهای شیعهاست، برخی از علمای شیعه، رجعت را از ضروریات شیعه نمیدانند، اما هیچیک بدلیل ادله عقلی و نقلی و قرآنی آن را انکار نمیکنند. اگرچه برخی ادیان و حتی فرق اسلامی به گونههایی از بازگشت به زندگی پس از مرگ در اشکال مختلفی چون بازگشت روح در بدنی دیگر یا به تناسخ یا بشکل حلول باور دارند، اما دیدگاه بخصوص شیعه در رجعت، یکی از بزرگترین تفاوتهای شیعه با دیگران است، بدین معنی که شیعیان نه تنها به معاد جسمانی باوری عمیق دارند، بلکه معتقدند که در آخر زمان و پس از ظهور قائم آل محمد، برخی از انبیاء مانند عیسی مسیح و اولیاء خدا مانند مالک اشتر و برخی از امامان شیعیان و همچنین برخی از اشقیاء و بدکاران دورانهای بشری رجعت نموده، به دنیا باز میگردند. بدین ترتیب در آخرالزمان، نیکوکاران بر دنیا حکمرانی نموده و بدکاران به مجازات خواهند رسید.
امامت
شیعه معتقد است قرآن و سنت پیامبر اسلام برای ایمان حقیقی لازم و کافی است. یک مسلمان برای شناخت وظیفه خود و سلوک به سوی خدا در هر زمان نیازمند پیشوایی است، که راه شناس و درستکار باشد و او را به سوی خدا راهنمایی کند؛ در غیر این صورت هر کس بر اساس تشخیص شخصیاش امر دین را تفسیر میکند و گمراه میگردد. این پیشوا حجتی است که توسط خدا انتخاب و توسط پیامبر و امامان پیشین به مسلمانان معرفی میگردد. بنابراین امامت مفهومی بسیار بنیادی است و امام ویژگیها و مسئولیتهای متعددی از جمله تبیین و تفسیر دین و هدایت مردم دارد. خلافت پایین مرتبهترین سطح وظایف امام است و تنها وقتی امام به خلافت دست مییابد که مسلمانان او را بخواهند و یاری نمایند. چنانکه علی در زمان خلافت میگوید:
«اگر نبود حضور حاضران و اقامه حجت به واسطه یاران و اگر نبود عهدی که خدا از آگاهان گرفتهاست تا بر ستمگری ظالم و ستم بر مظلوم آرام نگیرند، افسار شتر خلافت را وا مینهادم.(خلافت را نمیپذیرفتم.)»
در بین اکثریت علما و عامه شیعه چنین پنداشته میشود که امامان نایبان پیامبر در حکومت و معتبر ترین مفسران قرآن و سنت پیامبر محسوب میشوند. امامان به دلیل دارا بودن مقام قرب و بندگی خدا منشا برکات الهی دانسته میشوند اما اعتقاد به نیابت آنها در خلقت، تقسیم رزق و تشریع را به عنوان غلو یا زیاده روی میدانند. در تمام ادوار حتی در زمان حیات امامان شیعه افراد و گروههایی معتقد به وجود کاملا فراطبیعی برای امامان بودند. این گروهها به صورت رسمی همواره در اقلیت بودند اما برخی از اعتقادات و روایات آنها پس از دوره غیبت وارد اعتقادات عامه شیعیان شد.
حکومت اسلامی
از نظر شیعه، حکومت تنها از آن خدا است و هر حاکمی که از جانب خداوند حکم نکند و فرمانش حق نباشد (غیر معصوم باشد)، لزوما به باطل حکم کرده و طاغوت میباشد. (چرا که بعد از حق چیزی جز باطل نیست) و دروغ زن به خدا و پیامبر او و غاصب ولایت آنها خواهد بود و مخالفت با آن واجب است، مگر از باب تقیه. بنابراین، شیعیان معتقدند که خداوند امامانی را از جانب خود تعیین و مشخص نموده است و تنها آنان شایستگی تشکیل حکومت و قرار گرفتن در رأس آن را دارا میباشند و اطاعت از هر حاکمی غیر از ایشان، شرک تلقی شده و موجب جاودانگی در آتش خواهد شد.
نظریهٔ ولایت فقیه که توسط برخی شیعیان مطرح شده است نیز تنها ناظر به زمان غیبت بوده و تحت عنوان «اضطرار» پذیرفته میشود.
در نگاه شیعیان خداوند در تمامی زمانها یک نفر را به عنوان امام و سرپرست الهی قرار داده است و زمین هرگز از «حجت» خالی نیست اما این راهبران الهی، همانگونه که در بالا گفته شد، تنها زمانی دست به تشکیل حکومت میزنند که اقبال و خواست عمومی برای این امر وجود داشته باشد. شیعیان علت عدم ظهور و تشکیل حکومت آخرین امامشان -که وی را منجی میخوانند- را نیز عدم خواست واقعی مردم برای تشکیل حکومت الهی میدانند.
عصمت
واژه «عصمت» در لغت عربی به معنای نگاه داشتن، حفاظت و ممانعت است. اما این کلمه در اصطلاح علم کلام، به معنای مصونیت از گناه یا لغزش برای برخی از انسانها مانند پیامبران و امامان آمدهاست. نظریه عصمت در مورد امامان شیعه نخستین بار توسط هشام ابن حکم از متکلمین مهم شیعه و از اصحاب امام ششم شیعیان پیشنهاد شد. دانشمندان علم کلام اسلامی مانند خواجه نصیر الدین طوسی در کتاب تجرید الاعتقاد و علامه حلی در شرح تجرید، به این نکته اشاره کردهاند که بحث عصمت در سه سطح مطرح میگردد:
سطح اول: عصمت به معنای باز دارندگی از اشتباه در ابلاغ رسالت. در این زمینه دانشمندان علم کلام اعم از اهل تشیع و اهل تسنن، عصمت به معنای یادشده را در مورد پیامبر اسلام تایید میکنند. زیرا آیه سوم از سوره نجم با صراحت این امر را بیان کردهاست که هرگز پیامبر از روی هوا و هوس سخن نمیگوید و سخن او چیزی جز وحی الهی نیست.
سطح دوم: عصمت به معنای باز دارندگی از گناه و معصیت. در این زمینه عموم علمای علم کلام شیعه، معتقد به عصمت پیامبران و امامان و فاطمه زهرا هستند.
سطح سوم: عصمت به معنای باز دارندگی از هرگونه لغزش و اشتباه. در این زمینه میان دانشمندان علم کلام شیعه اتفاق نظر نیست، اما از نظر اکثریت آنان، پیامبر اسلام، دخترش فاطمه زهرا و ائمه شیعیان در مرتبهای قرار دارند که از هر گونه خطا و اشتباه مبرا میباشند. از این رو به آنان معصوم گفته میشود. در مقابل اکثریت یادشده، برخی از دانشمندان شیعه مانند شیخ صدوق در مبحث "سهو النبی"، صدور لغزشهای کوچک در قضایای شخصی و غیر مبحث ابلاغ و حی و رسالت را محال نمیشمارند.
زیر شاخههای شیعه
دین اسلام در اصل دارای یک مذهب و یک مرام بودهاست. اما این دین به مرور زمان به زیر شاخههای بسیار دستهبندی گردید. شیعیان نیز از سده دوم هجری به بعد به چندین زیرگروه منشعب شدهاند. امروز بیشتر شیعیان را «شیعیان دوازده امامی (اثناعشری)» تشکیل میدهند. مهمترین مذاهب دیگری که از شیعه منشعب شدهاند، عبارتاند از اسماعیلیان، زیدیه، کیسانیه، واقفیه و فطحیه. تمام این مذاهب علی رغم تفاوتهای آشکار اعتقادی و فقهی در مسأله ضرورت «امامت» اشتراک نظر دارند. البته تفسیر هر یک از امام و مصداق آن منحصربفرد است.
مفاتیحالعلوم شیعیان را به شش زیرگروه بخش میکند، اثنی عشری معتقد به دوازده امام،زیدیه (پیروان زید بن علی)، کیسانیه (پیروان کیسان غلام علی بن ابیطالب)، عباسیه (منسوب به آل عباس بن عبدالمطلب)، غالیه، و امامیه. وی امامیه را به ۷ تیره تقسیم میکند، ناؤوسیه (منسوب به عبدالله بن ناؤوس)، مفضلیه (منسوب به مفضل بن عمر)، قطعیه (که وفات موسی بن جعفر را تأیید کردهاند)، شمطیه (منسوب به یحیی بن اشمط)، واقفیه (که در امامت موسی بن جعفر متوقف شدهاند و وی را زنده میدانند)، ممطوره، و احمدیه (منسوب به احمد بن موسی بن جعفر که وی را امام هشتم خود میدانند). در کتاب فرهنگ فرق اسلامی از دکتر محمدجواد مشکور زیرشاخههای بیشتری برای شیعه ذکر شده است.
فرقه غالب
شیعه دوازده امامی در ابتدای قرن بیست و یکم، بزرگترین شاخه از فرق شیعه است.
خاستگاه
همه شیعیان معتقد به انتخاب امامت توسط خدا و ابلاغ آن توسط پیامبر هستند و بنابراین بر اساس حدیث غدیر (و آیاتی چون آیه ولایت و آیه تطهیر و احادیث متواتر دیگر، همچون حدیث منزلت و حدیث ثقلین.) علی را امام بر حق میدانند، اما اهل سنت به شورا اعتقاد دارند، که هیچ سندی از طرف پیامبر در مورد انتخاب وصی بعد از او به وسیله شورا در دست نیست.
شیعیان بر این باورند که محمد در زمان حیاتش، جانشین پس از خود را تعیین کرد و پسر عمو و دامادش علی بن ابیطالب را به عنوان وصی و خلیفه پس از خود اعلام نمود. شیعیان بر این باورند که اساس و خاستگاه شیعه، دفاع از اسلام و ولایت و عدل است.
همچنین شیعیان در اثبات حقانیت خود به روایاتی از پیامبر اسلام در منابع اهل سنت استناد میکنند، که در آنها به «شیعه علی» اشاره شدهاست. از جمله سیوطی سنی مذهب روایت میکند زمانی پیامبر رو به علی کرد و گفت: «سوگند به آن که جانم به دست اوست این شخص - علی - و کسانی که شیعه و پیرو اویند در قیامت رستگارند.» علامه امینی از علمای شیعهاست که از محبوبیت خاصی در میان شیعیان برخوردار است. وی تمامی روایات درباره واقعه غدیر را از کتب اهل سنت جمعآوری نموده و در چهل مجلد الغدیر منتشر نمود.
برخی، تشیع را به فردی بنام عبدالله بن سبا نسبت میدهند. اگرچه برخی از تواریخ و «کتب ملل و نحل»، وی را از غالیان شیعه و موسس فرقه سبائیه میدانند که قائل به الوهیت علی بودهاست و بهمین دلیل مورد لعن و تکفیر علی بن ابیطالب واقع شدهاست و حتی برخی اخباری نقل میکنند که وی و پیروانش، بدستور علی در آتش سوزانده شدهاند. مرتضی عسکری در کتاب خود و همچنین برخی از خاورشناسان و حتی علمای سنی در قرون اخیر، عبدالله بن سبا فردی خیالی و ساخته و پرداخته مخالفان شیعه میدانند.
برخی از اهل سنت، نظیر شیخ شلتوت، مفتی اعظم الازهر معتقدند که تقلید از فقه مذهب جعفری، نظیر مذاهب چهارگانه اهل سنت معتبر است.
فرهنگ سومری برای مدتی بیش از ۱۵۰۰ سال یعنی از نیمه هزاره چهارم تا آغاز هزاره
دوم پیش از میلاد بر سرزمین«رافدین» سیطره داشت. در ازای این تاریخ، نویسندگان
سومری توانستند شمار بسیاری از متون را در مو ضوعات مختلف و در نسخههای متعدد
به نگارش در آورند. برخی از افسانههای رایج مانند داستان «دلاور ناکام
گیلگمشن» در نسخهای فراوان و روایتهای گوناگون به جا ماندهاست.
سومریان این گل نوشتهها را در معابد یا کاخهای سلطنتی یا مدارس حفظ میکردند در حقیقت سومریان نخستین کسانی بودند که این دستاوردها را به این هدف روشن یعنی حفظ آن برای نسلهای آینده ثبت کردند. به عبارت دیگر سومریا ن کسانی بودند که به کتاب نقشی اختصاص دادند که تا به امروز با آن در ارتباط است. بدین معنا که دستاوردهای فرهنگی و فناوری انسان را پاس دارد و پاسخگوی اهداف قانونی و آموزشی و دیگر نیازهای روزانه او باشد.

پس از سومریان، به تمدن بابلیان میرسیم. بابلیان نوشتن خط میخی و همه دانشهای ریاضی و ستارهشناسی و غیره را از سومریان آموختند. کتابخانههایی در معابد و قصرها وجود داشتند و یکی از مهمترین و بهترین نمونههای آنها کتابخانه «بورسیپا» بود که یکی از شاخصترین کتابخانههای عصر باستان بود. از مهمترین آثار باقیمانده از تمدن بابلیان میتوان «قانون حمورابی» را نام برد.
به دوران کهن و قرنها پیش از میلاد مسیح میرسد. نخستین سنگ بنای کتابخانه را سران و رمامداران کشورها نه به قصد و نیت صرفا ایجاد کتابخانه بلکه به خاطر حفظ و نگهداری اسناد و گزارشهای مخصوص و محرمانه پایه گذاری کردند. در حقیقت خود این عمل بیانگر آن است که در زمان قدیم چندان اختلاف و تفاوت مخصوص و محسوس بین اتاقی که اسناد و گزارشها را در آن نگهداری می کردهاند وجود نداشتهاست.
پادشاهی آشوریان همزمان با فرمانروایی بابلیان بود. مشهور است که کتابداری به منزله یک پیشه به آن دوران باز میگردد. آشور بانیپال که از سال ۶۲۶ تا ۶۶۸ پیش از میلاد میزیست، نخستین مفسر کار کتابداری در نظر گرفته میشود وی در شهر نینوا کتابخانهای بزرگ تأ سیس کرد و کاتبانی را به کتابخانه بورسیپا گسیل داشت تا لوحههای گلی را استنساخ و نوشتههای موجود در آنجا به کتابخانه نینوا منتقل کنند.
«آشور بانیپال» را باید به حق کتابدار پادشاه باستانی تاریخ تمدن نامید. در تاریخ کتابخانه برای نخستین بار در کتابخانه نینوا به فهرست بر میخوریم. لوحهها با نظمی منطقی بر حسب مو ضوع یا نوع مرتب شده و هر یک نشانه شناسایی داشت و سیاهه محتوا هر اتاقک یا حجره که بر سر در آن کنده کاری شده بود در فهرست نیز مندرج بود. کتابخانه آشور بانیپال در نینوا تصویر کم و بیش کاملی از رشد و پیشرفت نگارش و شکل و شیوه نگهداری میراث انسانی در فرهنگ سومری، بابلی و آشوری را طی ادوار آغاز تاریخ در اختیار میگذارد.
«گیتز» در همین ارتباط اظهار میدارد که اگر سهم سومریان در تمدن بشر اختراع خط و نگارش و سهم بابلیان قانون بود، عطیه آشوریان به آیندگان کتابخانه سازماندهی شده به شمار میرود. پس از مرگ آشور بانیپال کتابخانه به حیات خود ادامه داد تا اینکه در سال۶۱۲ پیش از میلاد (میدی کیازاس) نینوا را تخریب کرد و پس از آن شهر تجدید بنا نشد. به همین دلیل باتان شناسان توانستند باقیمانده کتابخانه آشوریان را به همان شکلی که سربازان میدی ترک کرده بودند کشف کنند.
تمدن باستان مصریان همزمان با تمدنهای سومریان و بابلی و آشوریان شکوفا شد اما کار مصریان از نظر شکل کتاب و مواد نوشتنی با آنها تفاوت بسیار داشت. ماده نوشتنی آن برگ «پاپیروس» بود. از قلم مو مانندی به منزله ابزار نگارش استفاده میشد و شکل کتاب آنها طومار پاپیروس نام داشت و نگارش آنها به خط تصویری (هیروگلیف) انجام میگرفت.
مصریان خود کتاب را چنان بزرگ میداشتند که گویی آن را میپرستیدند. برای مثال در یکی از متون دیدگاه ژرفی را پیرامون ارزش در سخن نگارش یافته میخوانیم:«انسان میمیرد و جنازه او به خاک تبدیل میشود و همه همروزگاران او چهره در نقاب خاک میکشند و این کتاب است که یاد او را از زبانی به زبان دیگر انتقال میدهد. نگارش سودمند تر از یک خانه ساخته شده با یک صومعه در غرب یا از یک قلعه شکست ناپذیر یا یک بت در یک معبد است».
طومارهای پاپیروس معمولاً در کوزه دهان گشاد (خم) گلی یا استوانههای فلزی دارای نشانههای شناسایی نگهداری میشد. قدیمیترین کتاب مصری و مشهورترین کتاب عالم به نام «پاپیروس پرس» که قبل از سال ۲۸۸۰ پیش از میلاد به نگارش در آمد، اکنون در کتابخانه ملی پاریس نگهداری میشود.
در پرتو آب و هوای بسیار مناسب مصر، بسیاری از طومارهای پاپیروس بویژه در گورستانها و بقایای معابد و حتی در خانههای شخصی محفوظ ماندهاست. کتاب نگارش یافته به ورق پاپیروس در مصر شکل طومار داشت.
به نظر میرسد تنها نوشتههایی که به تعداد فراوان در مصر استنساخ میشد و به معرض فروش میآمد مرده نامهها بود. مرده نامه عبارت بودهاست از مجموعههایی با متون مختلف که به سحر و جادو مربوط میشد و از آنها انتظار میرفتهاست که آسایش مدفون را در گور تأمین نماید.
زیباترین نمونههای این مرده نامهها به نقاشیهای رنگارنگی زینت یافته بود که مناظری از زندگی انسان مدفون شده را در گور نشان میداد. بسیاری اوقات گفته میشود که این مرده نامهها کهنترین نگاشتههای مصور در جهان هستند. این مرده نامهها از سوی کاهنان نوشته میشد. آنها در نسخههایی که برای فروش در بازار فراهم میآوردند جایی را خالی میگذاشتند تا در آن نام شخص درگذشته را بنویسد. نسبت مرده نامه به کل کتابها در مصر۹۵٪ بود. پادشاهی کهن مصراز۳۴۰۰تا۲۴۷۵ق. م بود. نوعی زبان مصریان باستان هیروگلیف است.
در زمان شاهنشاهی هخامنشی در ایران (۵۵۸-۳۳۰ پ. م.) کتابهای علمی و مذهبی ایران از زمان زرتشت در کتابخانههای «گنج هاپیگان» در تخت سلیمان و «دزی ناپشت» در تخت جمشید بایگانی شدهبودند. گمان میرود که این کتابها در موضوعات فلسفه، نجوم، کیمیاگری و علوم پزشکی بودهاست، موضوعاتی که مغان ایران در آنها استاد بودند. پس از فتح ایران توسط اسکندر مقدونی، کلیهٔ این کتابها در آتش سوختند. همچنین میتوان به کتابخانه دانشگاه جندی شاپور که یکی از کتابخانههای بزرگ ایرانیان در عهد باستان (ساسانیان) بود، همچنین کتابخانه شوش در زمان هخامنشیان که پس از حمله اعراب به ایران ازبین رفت اشاره کرد.
سومریان این گل نوشتهها را در معابد یا کاخهای سلطنتی یا مدارس حفظ میکردند در حقیقت سومریان نخستین کسانی بودند که این دستاوردها را به این هدف روشن یعنی حفظ آن برای نسلهای آینده ثبت کردند. به عبارت دیگر سومریا ن کسانی بودند که به کتاب نقشی اختصاص دادند که تا به امروز با آن در ارتباط است. بدین معنا که دستاوردهای فرهنگی و فناوری انسان را پاس دارد و پاسخگوی اهداف قانونی و آموزشی و دیگر نیازهای روزانه او باشد.

پس از سومریان، به تمدن بابلیان میرسیم. بابلیان نوشتن خط میخی و همه دانشهای ریاضی و ستارهشناسی و غیره را از سومریان آموختند. کتابخانههایی در معابد و قصرها وجود داشتند و یکی از مهمترین و بهترین نمونههای آنها کتابخانه «بورسیپا» بود که یکی از شاخصترین کتابخانههای عصر باستان بود. از مهمترین آثار باقیمانده از تمدن بابلیان میتوان «قانون حمورابی» را نام برد.
به دوران کهن و قرنها پیش از میلاد مسیح میرسد. نخستین سنگ بنای کتابخانه را سران و رمامداران کشورها نه به قصد و نیت صرفا ایجاد کتابخانه بلکه به خاطر حفظ و نگهداری اسناد و گزارشهای مخصوص و محرمانه پایه گذاری کردند. در حقیقت خود این عمل بیانگر آن است که در زمان قدیم چندان اختلاف و تفاوت مخصوص و محسوس بین اتاقی که اسناد و گزارشها را در آن نگهداری می کردهاند وجود نداشتهاست.
پادشاهی آشوریان همزمان با فرمانروایی بابلیان بود. مشهور است که کتابداری به منزله یک پیشه به آن دوران باز میگردد. آشور بانیپال که از سال ۶۲۶ تا ۶۶۸ پیش از میلاد میزیست، نخستین مفسر کار کتابداری در نظر گرفته میشود وی در شهر نینوا کتابخانهای بزرگ تأ سیس کرد و کاتبانی را به کتابخانه بورسیپا گسیل داشت تا لوحههای گلی را استنساخ و نوشتههای موجود در آنجا به کتابخانه نینوا منتقل کنند.
«آشور بانیپال» را باید به حق کتابدار پادشاه باستانی تاریخ تمدن نامید. در تاریخ کتابخانه برای نخستین بار در کتابخانه نینوا به فهرست بر میخوریم. لوحهها با نظمی منطقی بر حسب مو ضوع یا نوع مرتب شده و هر یک نشانه شناسایی داشت و سیاهه محتوا هر اتاقک یا حجره که بر سر در آن کنده کاری شده بود در فهرست نیز مندرج بود. کتابخانه آشور بانیپال در نینوا تصویر کم و بیش کاملی از رشد و پیشرفت نگارش و شکل و شیوه نگهداری میراث انسانی در فرهنگ سومری، بابلی و آشوری را طی ادوار آغاز تاریخ در اختیار میگذارد.
«گیتز» در همین ارتباط اظهار میدارد که اگر سهم سومریان در تمدن بشر اختراع خط و نگارش و سهم بابلیان قانون بود، عطیه آشوریان به آیندگان کتابخانه سازماندهی شده به شمار میرود. پس از مرگ آشور بانیپال کتابخانه به حیات خود ادامه داد تا اینکه در سال۶۱۲ پیش از میلاد (میدی کیازاس) نینوا را تخریب کرد و پس از آن شهر تجدید بنا نشد. به همین دلیل باتان شناسان توانستند باقیمانده کتابخانه آشوریان را به همان شکلی که سربازان میدی ترک کرده بودند کشف کنند.
تمدن باستان مصریان همزمان با تمدنهای سومریان و بابلی و آشوریان شکوفا شد اما کار مصریان از نظر شکل کتاب و مواد نوشتنی با آنها تفاوت بسیار داشت. ماده نوشتنی آن برگ «پاپیروس» بود. از قلم مو مانندی به منزله ابزار نگارش استفاده میشد و شکل کتاب آنها طومار پاپیروس نام داشت و نگارش آنها به خط تصویری (هیروگلیف) انجام میگرفت.
مصریان خود کتاب را چنان بزرگ میداشتند که گویی آن را میپرستیدند. برای مثال در یکی از متون دیدگاه ژرفی را پیرامون ارزش در سخن نگارش یافته میخوانیم:«انسان میمیرد و جنازه او به خاک تبدیل میشود و همه همروزگاران او چهره در نقاب خاک میکشند و این کتاب است که یاد او را از زبانی به زبان دیگر انتقال میدهد. نگارش سودمند تر از یک خانه ساخته شده با یک صومعه در غرب یا از یک قلعه شکست ناپذیر یا یک بت در یک معبد است».
طومارهای پاپیروس معمولاً در کوزه دهان گشاد (خم) گلی یا استوانههای فلزی دارای نشانههای شناسایی نگهداری میشد. قدیمیترین کتاب مصری و مشهورترین کتاب عالم به نام «پاپیروس پرس» که قبل از سال ۲۸۸۰ پیش از میلاد به نگارش در آمد، اکنون در کتابخانه ملی پاریس نگهداری میشود.
در پرتو آب و هوای بسیار مناسب مصر، بسیاری از طومارهای پاپیروس بویژه در گورستانها و بقایای معابد و حتی در خانههای شخصی محفوظ ماندهاست. کتاب نگارش یافته به ورق پاپیروس در مصر شکل طومار داشت.
به نظر میرسد تنها نوشتههایی که به تعداد فراوان در مصر استنساخ میشد و به معرض فروش میآمد مرده نامهها بود. مرده نامه عبارت بودهاست از مجموعههایی با متون مختلف که به سحر و جادو مربوط میشد و از آنها انتظار میرفتهاست که آسایش مدفون را در گور تأمین نماید.
زیباترین نمونههای این مرده نامهها به نقاشیهای رنگارنگی زینت یافته بود که مناظری از زندگی انسان مدفون شده را در گور نشان میداد. بسیاری اوقات گفته میشود که این مرده نامهها کهنترین نگاشتههای مصور در جهان هستند. این مرده نامهها از سوی کاهنان نوشته میشد. آنها در نسخههایی که برای فروش در بازار فراهم میآوردند جایی را خالی میگذاشتند تا در آن نام شخص درگذشته را بنویسد. نسبت مرده نامه به کل کتابها در مصر۹۵٪ بود. پادشاهی کهن مصراز۳۴۰۰تا۲۴۷۵ق. م بود. نوعی زبان مصریان باستان هیروگلیف است.
در زمان شاهنشاهی هخامنشی در ایران (۵۵۸-۳۳۰ پ. م.) کتابهای علمی و مذهبی ایران از زمان زرتشت در کتابخانههای «گنج هاپیگان» در تخت سلیمان و «دزی ناپشت» در تخت جمشید بایگانی شدهبودند. گمان میرود که این کتابها در موضوعات فلسفه، نجوم، کیمیاگری و علوم پزشکی بودهاست، موضوعاتی که مغان ایران در آنها استاد بودند. پس از فتح ایران توسط اسکندر مقدونی، کلیهٔ این کتابها در آتش سوختند. همچنین میتوان به کتابخانه دانشگاه جندی شاپور که یکی از کتابخانههای بزرگ ایرانیان در عهد باستان (ساسانیان) بود، همچنین کتابخانه شوش در زمان هخامنشیان که پس از حمله اعراب به ایران ازبین رفت اشاره کرد.
ساعت : 10:11 am | نویسنده : admin
|
مطلب بعدی